به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایران، محمدرضا هنرور آنقدر سابقه حضور در مسئولیت های رسمی و جاهل رسمی- از چندین دور شعبه جماعت محزون تا عضویت داخل نشست امتیاز مصلحت نظام و فعالیت تشکیلاتی و حزبی- دارد که دیدگاه ها و نظراتش درباره مسائل کشور برازنده توجه و تأمل باشد. با این همگی چند سالی است که پایه ثابت و مشترک همگی مصاحبه هایش تأکید کنار ضرورت جناب دو یا سه حزب فراگیر تو کشور است تا به گفته وی بسیاری از مشکلات سیاسی و اقتصادی کشور محلول و مفارقت گردد. دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین در این گفت وگو تشریح می دهد که چرا این ایده را ضروری و رافع بسیاری از مشکلات می داند. با این همه یادآوری می یواش که مجلسی ها در تدوین سه گانه طرح انتخاباتی که در دستور فرمان دارند هیچ گونه مشورتی از وی نگرفته اند. به نظر می رسد او حالا با این سابقه تمام از سیاست ورزی نگاهی ورای مسائل جناحی بوسیله فداکار مقولات دارد و از جمله تأکید می درنگ که اگر چه داخل صف هواداران نوبت عالم قرار نمی گیرد اما تضعیف نوبت را هم به صلاح نمی داند. به خشکی امدن همین شالوده به مجلسی ها سفارش می کند که رئیس جمهوری مستقر را باید هم بازرسی کرد بی آرامی کنف. از تزریق ناامیدی در ناحیه با وجود همه مشکلات موجود گلایه مند است . به گفته او حتی برخی حاکمیتی ها هم دنبال نومید کردن آدم هستند. از همین حالا آژیر می دهد که انتخابات باید امید و شادابی را به اجتماع تنقیه یواش. این را غصه که کمیسیون به کارخانه تولید قانون تحول شود آن غصه مبتنی بر طرح ها و بی توجهی به لوایح، شایسته نمی داند و یادآوری می درنگ که بهتر است قانونگذاری از کانال لوایح باشد.
آقای مهندس اینجا دکه جامعه اسلامی مهندسین است که داریم با شما مصاحبه می کنیم. مشاهده کردیم که دارید دفتر را بازسازی یا نوسازی می کنید. اگر مقابل باشید از همین بازسازی دکه شما پلی بزنیم بوسیله ضرورت بازسازی یا ترمیم در کلکسیون های سیاسی خواه حتی بخش های متنوع حاکمیتی. از نظر شما چه زمانی بازسازی ضرورت دارد؟ باید آنقدر استراحت کرد که لزوم نوسازی، خود را تحمیل کند یا بهتر آن است که تدریجی و مستمر باشد؟
بازسازی و نوسازی بخاطر هرمجموعه ای امری ضروری است که معارف دینی ما نیز بر آن تأکید دارد. بوسیله ما آموخته اند که هر روز ما باید بهتر از روز قبل باشد. اگر کسی دیروز و امروزش با بی آرامی مقابل باشد مغبون و اگر امروزش از دیروز بدتر باشد ملعون است. بنابر این ان شاء الله که همگی مان تلاش کنیم تا هموار به سمت مصالحه خودمان و جامعه پیش برویم. ولی بالاخره درون اجتماع مسائلی هستند که اثر مسائل دیگرند و برای حل پایگاه باید علت یابی و آسیب شناسی کرد. تو هر قدمی هم که در این دست خط برمی داریم باید با دوراندیشی آسیب هایی که کشف کرده ایم تو صدد کاستن از آسیب ها و غلط ها باشیم و در مبادله نقاط جیره مان را به حداکثر برسانیم. این طور رویکردی را البته نمی توان تا دیدن نتیجه نهایی کار بدرستی ارزیابی کرد.
ممکن است بسیاری از ما از رفتارها و کارهایی که انجام می دهیم مشعوف باشیم و تصور کنیم که داریم به وظایف مان ارتکاب می کنیم اما وقتی خراج امر مطلوب حلق قاعدتاً بهره وری کم است و مشخص است که در ازای هزینه ای که می شود منفعتی وجود ندارد.
آنچه گفتم یک فقره طاسی است. اما در ساحت دیپلماتیک قلمرو چنان که بارها گفته ام ما نیازداریم بوسیله دو، سه گانه حزب جامع و تعمیم و مقتدر که داخل چارچوب دقیق سر بنیانی فعالیت کنند. اما متأسفانه ما در حال حاضر از چنین وضعیتی محرومیم. در مبادله سال ها است که تو کشور ما به جای چنین احزابی این جناح های دیپلماتیک هستند که با یکدیگر رقابت می کنند. بال هایی که بوسیله تبع مختصات خود جاری اند در مدت اصولاً یک جناح دیپلماتیک ملزم بوسیله داشتن اساسنامه، مرامنامه و مواضع مشخص و یک شورای رهبری مشهود ندارد. اگر نیز مواردی را داشته باشد به صورت جاری و شناور است و نه با سکون. بنابر این احتمال اینکه جناح ها بتوانند مواضعی محکم، اکید و امتحان شده داشته باشند اندک است. بوسیله همین دلیل معتقدم مفرط از اشکالات در ساختار دیپلماتیک از این پنجره وارد می شود.
نکته دیگری که در ساحت سیاسی جامعه ما قابل مشاهده است، بود رقابت های غیرضروری است.
یکی از نهادهای سیاسی ما که باید از روزی وری بالایی برخوردار باشد، محفل شورای اسلامی است. در حالی که اگر غلو تلقی نشود درون محفل بسیار از ۱۰ خواه ۱۵ درصد از غرض ها سیاسی است. مابقی تصمیم گیری ها قاعدتاً تصمیم گیری هایی درون حوزه های غیر سیاسی هستند. اما وقتی در مجتمع دو یا سه گانه بال درون قالب فراکسیون های مختلفی که فداکار نمایندگان گرداگرد خودشان به حیات می آورند با رویکرد رقابتی واقف بحث می شوند، آنوقت اکثریت قریب به اتفاق مسائل به نحو غیرضروری سیاسی می شود و مبنای غوغا راحتی می گیرد. بگذارید یک مثال عامیانه بزنم. زمانی یکی از خبرگزاری های نامدار میزبان یکی از نشست های خبری ام حیات. سپس از مدتی دیدم این خبرگزاری یک جریان اره بده و تیشه بگیر درباره محصولات تراریخته به راه انداخته است. خب تو جهان درباره مصرف از محصولات تراریخته دو مکتب موافق و مخالف وجود دارد که یکی منافع این محصولات را بیشتر می داند و دیگری مضراتشان را. این دو مدرسه داخل همه کشورها محضر دارند. برای آنها این مرافعه یک مرافعه دیپلماتیک نیست. مثلاً نمی گویند هر کس مدافع استفاده از محصولات تراریخته است جاسوس است و کسی که مخالف است خودی است. ما با مسائل علمی هم سیاسی برخورد می کنیم چنانکه با اقتصاد. خب در اقتصاد برخی ها ملت مکتب کینز هستند و برخی امت فریدمن، چندی به سوسیالیسم گرایش دارند و برخی دیگر به تنخواه داری. منافع و مضرات هر کدام از این مکاتب در دنیا مشخص است و امتحان شده. اینکه تا کسی به جانب سهمیه بندی یک کالا رفت بگوییم او کمونیست است و از کیش خارج شده یا کنار عکس چنانچه کسی نقیض سهمیه بندی است بگوییم طرفدار اقشار محروم ازاله پس لیبرال و سرمایه دار است معقول نیست. غلام این مثال ساده را زدم که بگویم وقتی آن احزاب حیات نداشته باشند و جای خود را بوسیله جناح ها داده باشند، آن وقت از هرچیز با تماس و بی ربطی دستاویز دیپلماتیک مستحکم می کنند. در حالی که خیلی از این مسائل سیاسی تراشیدن.
مثلاً می خواهند روال بودجه پذیرش کنند. بله کسری بودجه بد است کسی بودجه نویسی منتهی بوسیله کسری بودجه را توصیه نمی نرم. ولی این امر در وضعیت فعلی ناحیه یک امر اجتناب ناپذیر است. زیرا منابع عمومی با هزینه هایش سازگاری ندارد و نامتعادل است. زمان حال اینکه مجلس به دولت بگوید باید قلمرو را با این درآمدها اداره کنی و کسری بودجه بی آرامی نداشته باشی خواسته ای است که باید پرسید چگونه؟ امسال سال تشنج تولید است. کدام نهنگ است که بگوید من با پریدن تولید مخالفم. کسی مخالف محو اما بعضی ها فکر می کنند می شود یک مشکل اساسی تویی بدن را با امین آسپرین حل کرد. قرص آسپرین یا مسکن می تواند چند روز کارساز باشد اما این ریشه درد است که باید شناخته و درمان شود. بر این قیاس باید برملا شود که روند تولید در کشور ما با چه اشکالاتی مواجه است.
برگردیم بوسیله چگونگی بازسازی ها...
بله. یک سری مسائل اقتصادی مشغول به کشور است که ما قطعاً می دانیم تحت الشعاع بایکوت ها است. بالاخره بایکوت های ستمگرانه ای که پهلو ملت ما تحمیل کرده اند تا حدی که در برابر واردات دوا و غذا سد ایجاد کرده است. حتی تو حوالی همه گیری کرونا که کامل دنیا مدعی اند داریم بوسیله یکدیگر کمک می کنیم اما تو برخی داروها و اطلاعات ما با جلوگیری کننده و تحریم مواجهیم. پس عجیب نیست اگر این تحریم های ظالمانه روی اقتصاد کشور ما اثر بگذارد. اما باز غصه دو جناح این مسأله را سیاسی می بینند. به همین دلیل یک جناح می گوید تحریم ها بر اقتصاد ما هیچ اثری ندارد و هر مشکلی وجود دارد ناشی از بی عرضگی و تنبلی و کم کاری و ندانم کاری است. تو مقابل هم عده ای می گویند تمام مشکلات کشور ناشی از تحریم است. خب خیر آن دست افزار درست است و نه این دست افزار. من درون زمان دولت های نهم و دهم هم چند بار گفتم که اعتقاد دارم حدود ۳۵ تا ۴۰ درون صد از مشکلات کشور ناشی از تحریم است. ولی ۶۰ درصد مشکلات بی آرامی به ناکارآمدی های تویی باز می گردد. این حرفی بود که در دولت یازدهم غصه اعاده کردم. به نظرم آقای فقیه بی قراری در یکی از سخنرانی های شان تقریباً این عدد را پذیرفتند. این واقعیتی است که هر دو جناح باید آن را بپذیرند؛ هم آنها که می گویند هیچ کدام از مشکلات ناشی از بایکوت تراشیدن و همگی در اثر ناکارآمدی است و اندوه آنها که همه مشکلات را سربار تحریم می کنند و چشم گیرایی بوسیله آن سوی مرزها است که چه کسی چه می گوید و چه رأیی می دهد و در فلان ملک چه کسی به ریاست جمهوری انتخاب می شود.
بله تأثیر ۳۵ تا ۴۰ درصدی بایکوت ها عدد کمی نیست و اگر بشود بایکوت ها را دور می زنیم خواه برخی از طرف های تجاری مان را قانع کنیم که پایین تر تأثیر تحریم های امریکا راحتی نگیرند. تمام این سعی ها انجام می شود. اما در نهایت بایکوت یک واقعیت است.
به نشانی جمع بندی این حصه از گفته هایم باید بگویم که اگر بپذیریم بسیاری از مسائل ما دیپلماتیک نیست بلکه فنی و علمی است باید درباره آنها بحث کنیم تا بهینه طرز را تفویض کنیم و دیگر اینکه در مسائل اقتصادی عوامل مؤثر را قائم شناسایی کنیم و بوسیله سمت علت ها برویم و نه الزاماً جای پا ها. بمنظور پی ها را می شود با دوا معقول داد اما اگر بخواهیم مسائل گوهر ای حل شود باید علت ها برطرف شود. نکته سوم این است که ما باید سبب ها را غم با قطع اصلی خودشان بشناسیم و به آنها نرخ بدهیم. به عبارتی از کاه کوهستان نسازیم و کوهی را که احیاناً در برابر چشممان راحتی دارد نادیده نگیریم.
به هرحال بخشی از صحبت های شما و اتفاقاتی که بوسیله آنها رمز می کنید مسأله یک سال و دو سال حلق. مشت کم از زمانی که یادمان هست این مباحثه ها همیشه بوده است. تو حال حاضر خاطر می کنید زمان بازسازی مجموعه های سیاسی در ایران است؟ بالاخره ما از این تجربیات باید درس هایی اندوهناک باشیم آیا این بازسازی ها اتفاق بی ریا یا باید بازسازی بیشتری اتفاق بیفتد؟
ببینید غلام این را گفته ام و باز هم جبران می کنم که ما در استتار سه تا چهار حزب قوی داخل چارچوب ضابطه اساسی، به سختی می توانیم اشکالات دیپلماتیک ناحیه را حل کنیم.حالا تعدادی ها به این وضعیت غیاب و بود نداشتن احزاب می گویند وضعیت پوپولیستی. من نمی خواهم این طور تخطئه کنم، اما معتقدم در غیبت چنین احزابی آدم به عنوان صاحبان رأی داخل رفتار انتخاباتی سندیت ناچار می شوند به جای انتخاب یک تفکر و یک ایده، افراد را انتخاب کنند. برگزینی یک فرد امر محنت است. یک شهروند ایرانی از سن ۲۰ تا ۶۰ سالگی بوسیله عنوان یک بی مانند فعال و مؤثر باید ۱۰ نفر را برای زوجیت جمهوری برگزینی درنگ. ما چند شهروند داریم که بتوانند این ۱۰ نفر را بر بنیاد امتحان و دانش کنجکاو از توانایی آنها برگزینی کنند. حال آن که داخل هر پرگیر انتخابات هم ۴۰ خواه ۵۰ نفر خود را به عنوان کاندیدای بالقوه اربابی جمهوری معرفی کردن می کنند. اکثریت انسان از میان نامزدها یکی را انتخاب می کنند و امکان پذیر اندوه هست بعد از مدتی از گزینش او پشیمان بشوند. در حالی که اگر قرار باشد آنها بر اساس شعار و مسلک از میان نامزدهای معرفی کردن شده از سوی دو خواه سه حزب انتخاب کنند فرمان اسودگی لطافت در پیش دارند. الان داخل بسیاری از کشورهای پیشرفته ای که سابقه دموکراسی موجودی زیاد است و با احزاب کار می کنند مردم می دانند که هر حزب چه مواضع، توانمندی ها و چه رویکردی دارد. مثلاً بخاطر آدم انگلیس رک است که چنانچه هر کدام از احزاب موثر خواه محافظه کار بر سر کار بیایند چه اتفاقی می افتد. همان طور که امریکایی ها می دانند نتیجه اکثریت یافتن خواه به ریاست جمهوری رسیدن نمایندگان هر یک از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات چه نتایجی دارد. در حاصل شاید چندان برایشان متفاوت نباشد چه فردی کاندیدای برگزیده آن حزب است. چون می دانند اگر آن بی همتا مهتر جمهوری بشود رفتارش در چارچوب رویکردهای آن حزب ستایش می شود.
اما در ملک ما که چنین ساختار حزبی نداریم کسی که مهتر جمهوری می شود اولین کسی است که زیر میز احزابی می زند که از او حمایت کرده اند تا او رأی بیاورد. من یادم است آقای احمدی نژاد همان ماه های اول پس ازآن از انتخابش گفت که من این اصولگراها را قبول ندارم، آقای خاتمی تیمار در مواجهه با روال و صداهای مجلس ششم و استیضاح وزرایش توسط مجلس یک کود صدایش درآمد و گفت من این احزاب اصلاح طلب را پذیرش ندارم. حرفم این است که اگر شرایط احزاب شناور باشد انسان مجبورند آدم ها را تفویض کنند. آدم ها تیمار داخل هر سن وسالی مقدور است رویکردی متفاوت از گذشته خود داشته باشند. من الان یک مرزوبوم انتخابیه را سراغ دارم که در یازده گرداگرد مجلس یازده نماینده مختلف به مجلس قاصد است، یعنی در هر اطراف یک آدم جدید. خب این آدم های اغلب عاری تجربه شعبه بخاطر رأی اخذ نخست می کنند به وعده اعطا کردن. من نمی خواهم متهم پایگاه کنم بوسیله دروغ گویی اما مسلم است که آنها از اختیارات خود خبر ندارند و خیال می کنند وقتی نماینده مجلس شدند می توانند همگی مشکلات مملکت را حل کنند. چنین فردی می گوید من دوای درد همه مشکلات کوچک و بزرگتان هستم. پس ازآن راهی مجلس که شد انسان بعد از ۵ یا ۶ ماه می بینند که او بی قراری مثل نمایندگان سابق نمی تواند کاری از پیش ببرد.
در مورد رؤسای جمهوری تیمار همین طور است. گرچه از نامزدهای ریاست جمهوری انتظار بیشتری وجود دارد. همه رؤسای جمهوری ما در دور دوم اربابی از کم بودن اختیارات شان گلایه می کنند، کسی هم نمی گوید که آقای مهتر جمهوری در با این قانون اساسی رئیس جمهوری شده ای. بنابر این چنین گرفتاری هایی پیش می آید یعنی انسان مجبورند انسان ها را انتخاب کنند. آدم ها هم بخاطر اینکه رأی بیاورند هر جنین ای که بوسیله ذهن گیرایی می رسد مطرح می کنند. امکان سنجی هم نمی کنند. مراکز پژوهشی و تحقیقی هم تعاقب ضابطه آنها محو که بگوید این کود تا چه معادل شدنی است. اما اگر برگزینی رأی دهندگان حزبی باشد؛ حزب می داند که فراغت نیست فقط یک وعده و برای یک یا دو دوره چهار ساله انتخاب شود. معمولاً احزاب سرود دارند دهه ها در عرصه سیاسی کشور فعالیت کنند و داخل قدرت مشارکت کنند، پس حزب مجبور است غصه کوتاه مدت و میان مدت تامل کند و هم اهتزاز مدت برنامه ریزی درنگ. ولی یک فرد برای نمایندگی مجلس می گوید حالا غلام برای این دوره رأی بیاورم تا بعد ببینم چه می شود.
خب فداکار مراکز و نهادها چندین سال است مخاطب این مواضع شما یا نقدهای دیگر فعالان سیاسی بوسیله شرایط سیاسی کشور هستند. اما گویا اتفاق مثبتی داخل نقش آفرینی بیشتر احزاب نمی افتد. بلوغ انسان این وسط چیست؟ آنها چه چاره ای سوا جسم دادن بوسیله همین وضعیت دارند؟
آدم تقصیری ندارند. اما مطالبه وجود احزاب می تواند از سوی کاربران اجتماعی و فعالان دیپلماتیک به یک تقاضا اکید دگرگونی شود. انسان عادی ممکن است به قفا حزب نباشند. بعضی از مسئولان ملک هم هستند که می گویند ما اصلاً حزب ورزش را اجابت نداریم. به هر حال ممکن است آنها از حزب تجربه خوبی نداشته باشند. با بود این، بحثی که من مطرح می کنم یک بحث تئوریک است. زمان حال امکان پذیر است شما بپرسید که در که این حرف ها را می زنی چرا خودت نرفتی یک حزب بزرگ و فراگیر تأسیس کنی اینکه موانع این کار چیست را هم می شود داخل مراکز تحقیقاتی و پژوهشی بررسی کرد و غصه می توانیم کار متناظر انجام دهیم یعنی درباره وضعیت کشورهای دیگر رسیدگی کنیم. البته یک بحثی را همواره راهنما معظم تنش مطرح می کنند و دست افزار زیاد دقیقی هم هست و آن اینکه اگر راحتی باشد ما داخل کشورمان چند حزب داشته باشیم باید حزب مان حزب بومی باشد. یعنی حزبی باشد که با نظام اسلامی تحسین شود. مضمون یکی از بیانات موجودی این وجود که می فرمودند اینکه دو حزب مثل دو تیم هندبال در دو طرف زمین باشند و صد هزاره نفر غصه برای آنها هورا بکشند به درد ما نمی خورد. ما حزبی می خواهیم که همه بازیکن باشند. البته سراب مراتب داشته باشد، تولید فکر و اندیشه بشود و فکر متشابه یک ریشه آب تزریق شود و به صورت مویرگی بوسیله همه اعضای حزب برسد. این دست افزار دست افزار دقیقی است. سابقه تاریخی غم آن را تأیید می کند. یک زمانی تو ۲۸ مرداد سال ۳۲ صبح می گفتند زنده دمل مصدق و بعد ازظهر می گفتند مرگ بر مصدق. مفید که حزب توده کرد و ما چنین احزابی نمی خواهیم. ما حزبی می خواهیم که از پایداری و ثبات رأی برخوردار باشد. این ثبات رأی زمانی می تواند بود داشته باشد که همگی اعضای حزب بازیکن و متفکر باشند. من نمی خواهم بگویم که همگی شان باید مودب باشند اما باید این کانال مویرگی اندیشه ای در تمام قد اجتماعی حزب نشت مشخص کند.
البته بدنه اجتماعی هم باید نقش و امکانی برای تشکیل حزب داشته باشد...
بله، البته ضرورت هم ندارد که همگی مردم عضو حزب باشند. طبق طریق بنیادی ما تشکیل حزب آزاد است اما هیچگاه مقامی نمی تواند هیچ شهروندی را بوسیله ورود به یک حزب مجبور کند همان طور که نمی تواند کره نرم که از حزبی بیرون برود.
به نظر می رسد شما در قالب جبهه پیروان خط امام و رهبری سعی کرده اید نسخه ای خواه دست اندک امتحان ای از یک حزب فراگیر را بروز دهید. البته این تشکل اندوه یک تشکل جبهه ای و متشکل از چندین حزب کوچک و بزرگ است اما به رویت تلاشی داخل راستای لباس گیری یک حزب فراگیر بوده است. آیا آن را تلاشی چیره می دانید؟
اگر بخواهم به علت های لیس توفیق در شکل گیری احزابی که وصف کردم بپردازم باید بگویم که یکی از علت ها این است که متأسفانه خود فعالان دیپلماتیک هنوز از اساس دندان نفقه های حزب را باور نکرده اند و قبول ندارند. آنها عموماً تعاقب منافع حزب هستند. حال آنکه بالاخره هر کاری یک هزینه ای دارد و یک منفعتی. موقع انتخابات کمیسیون که می شود مثلاً در کرمان که دو عرش شعبه در مجتمع دارد از یکسال مانده به برگزاری انتخابات ۲۰ نفر با بنده تماس می گیرند که آقای باهنر آقای جبهه پیروان شیار معصوم و رهبری یا آقای جامعه اسلامی مهندسین ما کاندیدای شعبه کرمان هستیم و می خواهیم شما از ما حمایت کنید. خب ما شروع می کنیم درباره این افراد رسیدگی و بررسی می کنیم، درباره کارآمدی شان و درباره اینکه کدام یک از آنها می توانند رأی بیشتری داشته باشند. این امر ارتکاب می شود تا در نهایت از آن ۲۰نفر دو نفر بخاطر زنهار شدن توسط حزب خواه جبهه انتخاب شوند. دو نفری که از آنها حمایت می کنیم می گویند بوسیله بوسیله جامعه مهندسین چه حزب نیکی است، جبهه چقدر خوب است و حزب چقدر خوب است. اما افرادی که مورد پناه استراحت نمی گیرند داخل نهایت می گویند اصلاً به فلان حزب چه مربوط است ما خودمان کاندیدا هستیم و تا سرانجام تیمار می مانیم. این فرد کاندیدا می ماند و در حالی که مشخص است رأی نمی آورد مثلاً ۵ درصد از آرا را خراب می کند. این رفتار ما با حزب است. داخل حالی که این حزب است که باید به بی همتا بگوید در گردونه انتخابات بمان یا خارج شو. با مکانیسم هایی که در حزب وجود دارد فرد باید کناره گیری درنگ. تو کشورهایی که دارای دو یا سه حزب سیاسی هستند برای انتخابات اربابی جمهوری همان دو یا سه گانه نفر باقی می مانند و باقی افراد با رأی احزاب متبوع پایگاه کنار می روانی ولی اینجا چنان که در انتخابات زوجیت جمهوری سال ۹۲ دیدیم از جبهه اصولگرایان ۴ نفر نامزد ریاست جمهوری شدند. خب از طرف موافق تنها آقای ملا بود و رأی هم آورد. خب اگر آن چهار نفر یکی شده بودند شاید آن یک نفر رأی می آورد. حقیقت این وضعیتی که امتحان می کنیم این است که داخل عادت اساسی ما هنوز انتخابات حزبی را به رسمیت نشناخته ایم. باید دست کم یک طریق عادی درون حلقه تصویب بشود و به تأیید شورای نگهبان برسد که بگوید انتخابات حزبی است.
ببینید درون تهران موقع انتخابات مردم باید بوسیله ۳۰ نفر رأی بدهند خب بسیاری از شهروندان تهران نمی توانند لقب سی نفر مورد دید خودشان را حفظ کردن کنند چه رسد که بخواهند آنها را بشناسند. ممکن است در حوزه های انتخابیه کوچک که همه همدیگر را می شناسند انتخاب به این ترتیب ممکن باشد اما درون تهران امکان پذیر حلق. کاش این اتفاق بیفتد که رأی دهنده به جای نوشتن لقب سی نفر در برگه رأی بنویسد که من به فلان حزب رأی می دهم. البته آزاد باشد که اگر نخواست به حزبی رأی بدهد اسامی افراد مورد نظرش را بنویسد. ولی خوب است که شهروندان اجازه داشته باشند که به احزاب رأی بدهند. خب همه اینها بوسیله تدوین قانون نیاز دارد.
اشاره بوسیله عادت کردید، مجلس یازدهم داخل سه گانه ماه فعالیت خویشتن سه طرح انتخاباتی بخاطر اصلاح قانون انتخابات هم در مورد شوراها و محفل و اندوه درباره ریاست جمهوری ارائه کرده است. شما به عنوان یک فعال حزبی تا چه وزن تو جریان این طرح ها هستید؟
غلام در قضیه جزئیات این طرح ها نیستم. اما خاطر می کنم چون در مجمع تشخیص مصلحت نظام و درون قالب تدوین سند سیاست های کلی تزیین دادرسی های انتخاباتی پیشنهاد شد و قطب معظم انقلاب غم آنها را اصلاح و ابلاغ فرمودند، حتماً نمایندگان محفل باید در طرح های خود این سیاست های کلی را لحاظ کنند. اینکه من دائم تأکید می کنم احزاب باید تو چارچوب زیبایی و قانون اساسی باشند هم از همین حیث است. به خشکی امدن مبنا قانون اساسی سیاست های کلی نظام فرادست قوانین عادی هستند یعنی سیاست طاسی ترتیب در مقبول قانون باید رعایت شود. چنانچه رعایت نشود هیأت عالی بازرسی حتماً بوسیله آن ایراد خواهد گرفت. داخل تدوین سیاست های کلی نظام هم بیرون این مسأله فقره خوبی انجام شده است. من الان حضور ذهن ندارم که دقیقاً به مواد مصرح درباره انتخابات اشاره کنم اما امیدوارم که مجتمع این موارد را رعایت نرم تا بی قراری با بن عقد هیأت عالی نظارت کنفرانس تشخیص مواجه نشود و بی آرامی بتواند کار را زودتر جلو ببرد.
در این باره با توجه به سابقه مجلسی و تشکیلاتی تان طرف مشورت حلقه راحتی نگرفتید؟
معمولاً داخل چنین مواردی نظر می دهیم و صحبت می کنیم ولی در طرح هایی که الان از سوی مجلس در حال تدوین است هنوز به ما مراجعه ای نشده است. البته با برخی دوستان ارتباط داریم و با آنها صحبت می کنیم.
فکر می کنید اینکه کمیسیون در سه ماه شروع فعالیت اش سه گانه طرح انتخاباتی را کلید زده، منجر بوسیله تدوین طرح هایی سزاوار سرزنش دفاع خواهد شد؟ بالاخره داخل دولت هم تدوین لوایح مقدور است مشت ناچیز ۵ یا ۶ ماه طول بکشد. کما اینکه در تک انتخابات غصه این دولت پس از ابلاغ سیاست های طاسی نظم لایحه جامع انتخابات را با صرف کردن زمان و فقره کارشناسی تدوین و وقف جماعت کرد. آن لایحه از سال ۹۷ داخل مجلس دهم ماند و حالا غم بوسیله نظر می رسد جماعت یازدهم عزیمت دارد آن را کاملاً کنار بگذارد و ایده خودش را برای انتخابات تدوین نرم. آیا شما بوسیله عنوان کسی که چندین حوالی نماینده محفل بوده اید این قانون قانون گذاری را می پسندید؟
به باورم برای منفعت کشور مطلوب تر است که قانون گذاری از تدوین لایحه آغاز شود، در برابر بالاخره دولت بخاطر کار کارشناسی روی لوایح دست گشاده رطوبت دارد. لوایح معمولاً در کمیته های تخصصی، شوراهای برنامه ریزی و کارگروه ها بررسی و ارامش و تکمیل می شوند. شاید به جرأت بتوان گفت برای تدوین فدایی لوایح هزاران کارشناس دانشگاهی و غیردانشگاهی کار می کنند. البته مجلس شورای اسلامی هم مرکز استیناف های خود را دارد که اتفاقاً مرکز کارشناسی زورمند تیمار هست اما این طرح ها معمولاً از آن مرکز و کارشناسانش نشأت نمی گیرد. بلکه همان نعوظ که عرض کردم نمایندگان پس از تفویض شدن آمال و آرزوهای خودشان را دگرگونی به طرح می کنند. زمان حال گاهی رایزنی می کنند و گاهی نمی کنند. اما در آیین مجله داخلی محفل این مسائل پیش دماغ شده است. پیش بینی کرده ایم که چنانچه یک طرح و یک لایحه بوسیله رخساره همزمان بوسیله دست کمیسیون برسد خواه مجلس اعلام وصول کند مجلس بتواند با ادغام آنها از مزایای هر دو استفاده کند و اشکالات شان را برطرف نرم. یک اشکالی بی آرامی که درون مجلس بود دارد این است که تعداد طرح ها متجاوز است و چنان که می بینیم برای بسیاری از طرح ها تیمار دو فوریت تصویب شده است. این در حالی است که دو یا سه فوریت بخاطر موارد کاملاً فوق العاده است. اگر استراحت باشد ما قرن طرح در محفل اخبار وصول کنیم که شامل ۸۰ طرح دوفوریتی باشد که دوفوریتی ها صف شان حتی طولانی تر از طرح های عادی می شود. دو فوریت وقتی معنا پیدا می کند که بخاطر تعداد کمی از طرح ها تصویب شود. حال آنکه آن طور که شنیده ام الان ۱۰۰ طرح دو فوریتی درون جماعت وجود دارد.
یکی از نمایندگان باسابقه مجلس اخیراً در انتقاد از طرح دو فوریتی تشنج تولید خانه می گفت که چطور می شود یک طرح با ۵۰ ماده با دوفوریت وارسی و پسند شود...
بله، این مشکلات وجود دارد. برای اینکه نمایندگان می خواهند همگی آمال و آرزویشان را در طرح ها جمع آوری کنند. البته از نظر قاعده اساسی مانعی نیست و هر ۱۵ نفر که طرحی را امضا کنند می توانند آن را تقدیم کانون کنند. اما به نظرم بهتر است که قوانین مجلس مبتنی کنار لوایح باشد. چنانچه یک جایی دولت کوتاهی کرد خواه نتوانست یا نرسید آن وقت کانون می تواند طرح بدهد. البته طرحی که نمایندگان عرضه می کنند با موانعی مواجه است از جمله با عنصر ۷۵ قانون اساسی مواجه است. اگر محفل نتواند بودجه لازم برای اجرای طرح خود را پیش بینی کند نمی تواند حکم را جلو ببرد.
شما حدود یک ماه پیش در مصاحبه ای گفتید که قضاوت درباره این مجلس زود است و شاید نمایندگان با حدود اختیارات خود و مسئله امور آشنا بشوند و اشتباهات خودشان را ارامش کنند. اما آنچه شاهد بوده ایم این است که اغلب نمایندگان با شعارهای معیشتی راهی مجلس شدند اما الان می بینیم که اشتهایشان به سمت طرح های سیاسی سوق پیدا کرده است. آیا لزومی دارد که حلقه در بور کمی از آغاز فعالیت خود سه طرح انتخاباتی مطرح کند؟ آن غم داخل تک موضوعی با این گستردگی و حس. این جماعت اگر یکی دو طرح اقتصادی داشته یکی طرح توزیع قیر رایگان بوده که شورای نگهبان رجعت داد. تشریح شما از این اتفاقاتی که در مجلس افتاده و بازهم تمایلات سیاسی کنار حل مسائل اقتصادی غلبه دارد چیست؟
غلام الان واقعاً این قضاوت را ندارم. تفکر می کنم شما هم بوسیله عنوان یک رسانه بوسیله جای اینکه با دریافتن ششم تان مباحثه کنید سیاهه قوانین تقدیمی به مجلس را بگیرید و ارزیابی کنید.
ما در ۶۰ روزگی جماعت گزارشی درون روزنامه ایران منتشر کردیم که نشان می عدل بوسیله نعوظ متوسط هر دو روز یک طرح اطلاع دادن وصول شده است...
غلام با این بسرنوشت شوم دچار کردن از سؤال شما مسأله دارم که می گویید اکثر طرح ها سیاسی هستند. برای من این گزاره محرز زدودن. این چیزی است که باید شما مستندش کنید. اینکه عنوان و محتوای این طرح های سیاسی چیست. شما دو یا سه گانه طرح دیپلماتیک درشت در ذهن تان هست و می گویید اکثر طرح ها دیپلماتیک است. در حالی که من اصلاً باورم این نیست و وارونه شما می خواهم بگویم که اکثر طرح ها اقتصادی است.
اتفاقاً آقای امیری فراهانی هیکل هیأت رئیسه کمیسیون بی قراری بتازگی گفته اند که ما ۲۰۰ طرح اقتصادی تقدیم هیأت رئیسه کرده ایم. آقای باهنر ۲۰۰ طرح اقتصادی آن هم در ۳ ماه چگونه تهیه می شود و استراحت است کدام بغرنج را حل کند؟
حرف من این است که شما فرض تان را که می گویید اکثر طرح ها سیاسی است بر تحقیقات میدانی مبتنی کنید. برعکس این تخیل تیمار اگر این طور مطرح شود جماز نیست. دست افزار کلی ما این است که اصلاً ارائه صد خواه دویست خواه سیصد طرح متین زدودن حالا چه این طرح ها سیاسی باشند و چه اقتصادی، چه بین المللی و چه فرهنگی و... اگر مجلس شورای اسلامی در کشش ۵ خواه جگر ماه بتواند سه قانون والده خوب تصویب کند خیلی بهتر است و آثارش بیشتر از ۳۰ – ۴۰ طرح و عادت نفس دستی است. تو مورد عملکرد باشگاه درون مرزوبوم تدوین طرح های اقتصادی هم باید گفت که بعضی دوستان احتمالاً هنوز درون جریان همه مسائل نیستند. اینکه مجلس هر روز تصویب بطی ء که مثلاً حقوق بازنشسته ها و کارمندان را افزودن کنید، کمک معیشتی هم به انسان بدهید، به آسیب دیدگان از کرونا هم کمک مالی کنید، رایگان تیمار درمان سندیت کنید و طرح هایی نظیر این غالباً با جلوگیری کننده تعارض با اصل ۷۵ روال اساسی مواجه اند. خیلی خوب این کارها را با کدام پول انجام بدهیم. یک وقتی غم از بانک مرکزی می خواهند که عرض را تأمین کند که این خود تورم زا است. یا برعکس مثلاً ۱۰۰ نماینده طرحی را دستینه کنند که طالع را موظف کند به اینکه از هفته آینده در سرزمین نفخ بود نداشته باشد. حال آنکه باد منتظر قانون نیست. بلکه ده بیست عامل اقتصادی دست به دست تیمار می دهند و جریان هوا را خلق می کنند. طرح ها و لوایح و قوانین باید آن علت ها را بررسی و برطرف کنند زیر پف شنوایی بوسیله حرف عادت نمی دهد که با وضع قانون از بین برود. پف پهلو اساس قوانین اقتصادی حکم می یواش. اگر نقدینگی کشور هر روز ۱۲۰۰ میلیارد تومان افزودن دارد فقره خودش را می کند. اینکه ارز و طلا، بناء و خودرو گرانبها شده بخشی به عدم مدیریت برمی گردد اما اکثر اینها یک انتزاعی دارد و آن اینکه از قیمت پول ملی کاسته شده است پس در معاوضه اینکه بگوییم این ۱۰۰ قلم متاع گران شده باید در یک جمله بگوییم که پول ملی کم قیمت شده است. شاید مردم از این یکسره خوششان نیاید اما با چنین فرضی آن لحظه سؤال شاید این باشد که چرا فلان کالا گرانبها نشده است. چون عنصر بر این است که با کاهش ارج پول ملی همگی چیز گران می شود و چنانچه چیزی گران نشد سؤال برانگیز است. حالا باید دید طرح های اقتصادی که محفل می دهد تا چه کمیت حقیقت مشکلات را اصلاح می کند و منابع ملی را اضافه می دهد. بله ممکن است نمایندگان جماعت سه یا چهار ماه متمرکز شوند و با کمک دولت، مرکز پژوهش های مجلس و دیگر مراکز کارشناسی دستیار کنند بوسیله اینکه مثلاً درآمد مالیاتی ناحیه ۲۰ درصد اضافه پیدا کند. آن بی قراری خیر اینکه با علی الرأس کردن مالیات از عوارض پردازهای دانش و کوچک بگیرد بلکه سراغ کسانی برود که از عرشه بار مالیات اعطا کردن شانه تهی می کنند و درمی جریان. بله اگر مجلس بتواند با دو، سه خواه چهار عادت درآمدهای مالیاتی دولت را تکثیر دهد آن ثانیه می تواند تو ازایش بگوید حالا این یارانه را هم پرداخت کنیم، این حقوق را تیمار اضافه بدهیم و... زیر اگر استراحت باشد مجلس بشود مدیر هزینه، طالع غم بشود مدیر هزینه آن وقت متولی و مدیر درآمد قلمرو چه کسی است.
از این واج آخر شما غلام باز می گردم بوسیله اظهاراتی که قبلاً داشته اید و گفته اید معتقدید کشور را باید هر سه پیل در به خشکی امدن یکدیگر راه اندازی کنند. آیا الان چشم انداز مثبتی پیش روی اجرایی شدن این ایده خودتان می بینید؟ یا معکوس با نزدیک شدن بوسیله مناظره های انتخاباتی باید خواستار افتراق بیشتر و تضاد نظرها و انقلاب های بیشتری باشیم؟
بله این یکی از اشکالات جدی اداره مرزوبوم است. هر چند مونتسکیو که اصل تفکیک قوا را مطرح کرد قصد این را نداشت که قوای سه گانه کشوری را در برابر با هم و منفک از بی آرامی دایره کنند. سه انباره باید تو بر غم و مکمل هم حرکت کنند مانند موتورهای یک هواپیمای جت که باید هر چهارتایشان درون یک علت بچرخند تا هواپیما را بوسیله جلو برانند. اگر حتی یک سواری از پشت کار کند نتیجه از بین رفتن جت و هدر روبیدن نیرویش خواهد بود. سه انباره باید با غم کشور را موسسه کنند والا چنانچه قرار باشد باشگاه به دولت بگوید ناکارآمد... البته من با مناظره نظارت طرز کار ندارم. نظارت باید درون جای خود عمل شود و قضا و قدر همچنین در چارچوب قوانین فعالیت کند و کارآمدی لازم را داشته باشد. همچنین قوه قضائیه مدتی است که آمده تا با رانت خواری ها و هیاهو اقتصادی مقابله کند. جالب است که ما در تعبیر های متداول زبان فارسی ترکیبی با عنوان حیف و میل کردن داریم و می گوییم باید جلوی آنها را گرفت.
در حال حاضر قوه قضائیه دارد جلوی انتظار ها را می گیرد و جلوی هر کسی را که بخواهد به بیت المال دست اندازی کند، می گیرد. ولی مقدار زیادی از منافع ناحیه دارد حیف می شود. یعنی باید بوسیله قوه قضائیه بگوییم شما که فقره مرحمت می کنی و غلط دیکته سایرین را می گیری و باید هم بگیری چرا هنوز در مقابل آنها که بوسیله وظیفه گیرایی ایفا نمی کنند و ترک فعل می کنند نایستاده ای؟ غلام هنوز نشنیده ام که قوه قضائیه مسئولی را به خاطر ترک فعل محاکمه نرم و بوسیله او بگوید تو وظیفه داشتی این فهرست از کارها را اجرا بدهی اما انجام ندادی. وقتی یک جاده احداث می شود همگی وارسی ها قیافه می گیرد که مثلاً آیا مناقصه منیع انجام شده یا نه یا مثلاً پولی در این میان زده شده یا خیر... همه اینها در جمهوری اسلامی ادا می شود اما چنانچه کسی بودجه ای را جذب نکرد و پایان سال بودجه اش اضافه آمد و رجعت به خزانه بوسیله کسی پاسخگو تراشیدن. گاهی حیف هایی که درون قلمرو ما می شود ایالت ها یا صدها برابر میل ها است اما کسی روی حیف ها حساس نیست.
ثابت قدم است که حلقه باید نظارت کند و قوانین اش هم منیع باشد و قوانین حزن تاک بوسیله مو انجام شود. اما باز در تک قوانین هم رهبر معظم قیام نقل به مضمون اینگونه فرموده اند که وظیفه مجلس تعیین نقشه رویه است و دولت موظف است درون آن راه حرکت کند. البته رهبر معظم قیام درون همان زمان فرمودند که طرز باید به رویه ای طراحی شود که سامان نصیب و قسمت بتواند روی آن لول کند. بگذارید با یک مثال مهندسی راهسازی بگویم. اگر جاده ای سه گانه درصد شیب داشته باشد می شود آن را با ماشین موتور پیمود. اگر این لغزان ۶ درصد شد خودرو حتماً باید کمک داشته باشد، اگر شیب جاده ۱۵ درصد بشود دیگر شما فقط می توانید با بولدوزر روی آن لول کنید. هیچ سامان موتور نمی تواند تو آن جاده لول نرم.
اینک تصور کنید کسی چنین جاده ای بسازد و بعد طلبکار هم باشد که تو چرا با ماشین ات وارد این جاده نمی شوی؟!
بله. همین طور در جاده ای که برای سرعت ۱۰۰ کیلومتر کم ارزش است علامت بگذاریم که می شود با سرعت ۱۲۰ کیلومتر هم لول کرد. یک زمانی اختلاف نظرمان با رئیس جمهوری قبلی (احمدی نژاد) بر سر همین بود. او می گفت غلام می خواهم با سرعت ۱۴۰ کیلومتر بروم و برخی وزرایم با من همکاری نمی کنند و همپا نیستند. گفتم آقا این شمایید که بوسیله اشتباه می خواهید با سرعت ۱۴۰ کیلومتر بروید این جاده را با سرعت بیش از ۱۰۰ کیلومتر که سرعت مطمئنه و امن آن است، نباید رفت. خب ممکن است نقشه راه مجلس این باشد که باید راه اعاشه همه آدم درون سال جاری خوب بشود. خب این یعنی چه؟ از کجا؟ با کدام درآمد؟ با کدام منابع؟ بله یک جاهایی اختلاف پرداخت ها وافر بیش است و همین ذره پولی که داریم منیع خرج نمی شود که در این باره هویدا است باید ساختارها و مدیریت ها را ارامش کرد.
بوسیله هر حال مجلس یازدهم به صیت کانون اصولگرایان شناخته می شود کما اینکه داخل چند گرداگرد قبل حزن چنین بوده است. قاعدتاً اگر حسن خواه ضعفی داشته باشد به صیت اصولگرایان هم نوشته می شود. آیا امثال شما و بدنه تشکیلاتی که قبل از انتخابات این مجموعه را معرفی کردن و حمایت کردند دغدغه ای از این جنس دارند و پیگیر این هستند که تذکرها و یادآوری های لازم را به نمایندگان داشته باشند؟ از این حیث معمولاً دو دیدگاه وجود دارد چندی شاید بگویند اینها از خودمان هستند و هر کاری بکنند محظور ندارد ولی طیفی بی قراری مانند آقای سلیمی نمین هستند یا خبرگزاری تسنیم که در جایی احساس کردند مجلس دارد راه درستی نمی رود آمدند و نقد کردند و اشتباهات را گفتند. از جمله درباره نحوه برخورد مجتمع با آقای ظریف یا همین طرح های انتخاباتی محفل که تسنیم داخل نقد آن گزارش مفصلی منتشر کرد. شما چنین دغدغه ها و مکانیسم هایی بخاطر احاله انتقادات بوسیله نمایندگان جماعت دارید؟ خواه آنها نحو خودشان را می روند؟
ما حتماً ارتباط داریم. البته این وفاق می تواند بسیار مطلوب زیرفون و بهتر بی قراری بشود. ضمن اینکه مناسبت ما با نمایندگان مجلس تیمار رابطه ای آمرانه نیست. البته اگر حزب حیات داشته باشد رابطه اش با نمایندگان حزبی آمرانه است هر چند طبیعتاً با پاسبان خود تعامل مشورتی خواهد داشت و بازخوردهای او را خواهد گرفت. به هر حال نمایندگان حزب موظف می شوند درون مجلس مواضع حزب را قفا کنند. ولی ارتباط ما رابطه دوستانه است هرچند کافی ازاله. شاید تعجب کنید ولی از اعضای شورای مرکزی اجتماع مهندسین که ۲۰ نفر هستیم ۸ نفر در جماعت یازدهم پاسبان اند. تعدادی هایشان سابقه طولانی نمایندگی دارند و بعضی بی قراری در جایگاه رئیس خواه مشاور رئیس کمیسیون ها جزو نمایندگان مؤثراند. ما حتماً نظرات تخصصی و کارشناسی مان را با این ۸ پلیس درون میان می گذاریم. همین هفته گذشته تو اتاق تجارت نشست ای تشکیل شد و تعدادی از نمایندگان درون آن حضور داشتند و درباره دکه مطالعات اقتصادی با یکدیگر گفت وگو و بحث کردیم. حتی تو ارتباط با رؤسای قوا گاهی ما مسائلی را که معتقدیم باید از لحاظ ساختاری یا رویکردی سازش شوند، می نویسیم و به رؤسای قوا می دهیم. اما این طور نیست که این پیشنهادات آمرانه باشد یا نمایندگان ناچار باشند از آنها تبعیت کنند. بالاخره آنها تیمار نظرات ما را می گیرند و هم نظرات کارشناسی دیگر را. البته تقاضا ما این است که روی نظرات ما بیشتر دقت بکنند در برابر بالاخره این نظرات خراج سی، چهل سال حکم کردن است. آقای قالیباف که به عنوان رئیس مجلس انتخاب شدند، من اخبار آمادگی برای برگزاری نشست مشورتی داده بودم. ایشان بی قراری خودشان پیشقدم شدند و جلسه یک ساعت و نیمه ای با یکدیگر داشتیم و غلام پیشنهاداتی را برای کارهایی که مجلس درون کوتاه مدت و میان مدت می تواند انجام دهد، ارائه کردم. همین طور درباره کارهایی صحبت کردیم که انجامش پر اب است ولی در هر حال جماعت باید آنها را انجام دهد.
یادآوری غصه کردید که رقابت های دیپلماتیک و انتخاباتی دیگر طولانی شده...
بله مشخص است که رقابت ها دیگر کامل شده و باید از این بوسیله سپس با غصه امر کنند ان شاء الله...
منتقدان دولت از وضعیت موجود سرزمین انتقاد می کنند. البته در اینکه شرایط موجود با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد کسی تردید ندارد از شمای اصولگرا تا فعالان سیاسی اصلاح طلب. ولی بوسیله هر حال بخشی از این وضعیت میوه موضعی است که جمهوری اسلامی ایران در قبال زیاده خواهی های امریکا اتخاذ کرده. تردیدی تراشیدن که پایداری بهایی دارد. اما به رویت می رسد برخی جریان ها با وجود سینه کوفتن زیر علم مقاومت و توصیه به آن وقتی صحبت از خرج ها و تبعاتش می شود آن را بوسیله اقبال واگذار می کنند. چطور می شود که به این دوستان قبولاند که باید در خرج های مقاومت هم شریک باشند؟
هزینه مقاومت الان مشخصاً تحریم است. معتقدم با اینکه تحریم های شیرهدار و تندی علیه ایران امین است اما تو مسائل اقتصادی قلمرو متجاوز از ۵۰ درصد نمی تواند مؤثر باشد. باقی تسهیم گرفتاری های ما در کشور یا حاصل ندانم کاری ها است خواه نتیجه حکم نکردن هاست خواه دعواهای سیاسی. ما می توانیم کثرت از این عوامل را حل و فصل کنیم. یکی از کارهایی که با آقای قالیباف بی آرامی تو میان گذاشتم پروگرام ریزی برای گشایش فضای کسب و کار است. رتبه ما داخل گیتی از حیث فضای تصرف و کار ۱۲۷ است. مطلع طالع یازدهم فکر می کنم در رتبه ۱۴۰ بودیم. سپس یک سری کارهایی انجام شد، داخل واقع یکسری معلومات اصلاح شد و ارتباط استوار شد و رتبه ما به ۱۱۵ رسید. حالا دوباره تا رتبه ۱۲۷ نزول داشته ایم. فضای کسب و حکم یعنی چه؟ یعنی اگر یک نفر بخواهد داخل ایران کسب و طرز کار اسلوب بیندازد دست ناچیز یک سال معطل است. در حالی که درون همین کشورهای منطقه می بینیم که بخاطر تأسیس تصرف و فقره جدید نهایتاً دو روز فرد را معطل می کنند. چند لحظه پیش در جلسه مجمع امتیاز مصلحت نظام یکی از معاونین وزیر اقتصاد و دارایی می گفت تا مدتی قبل یعنی تا همین سه، چهار ماه قبل هر کسب و امر جدید فقط تو وزارت اقتصاد سه گانه ماه معطلی داشته و دارند سعی می کنند آن را به ۴۸ ساعت برسانند. ولی درگیر بوسیله آقای قالیباف گفتم به شما تیمار می گویم به اقبال بی قراری می گویم خارج از همه بایکوت ها اگر دولت، جماعت و انباره قضائیه دست به دست بی قراری بدهند قید یک سال ما حداقل می توانیم ۵۰ رتبه فضای تصرف و کارمان را ارتقا بدهیم. آن لحظه اگر فضای تصرف و فقره گشایش پیدا بکند بسیاری از انسان بویایی موجودی تغییر روشن می کند. شغل جدید و تولید جدید خلق می شود، کارها زودتر ایفا می شود، رفت و آمدها اندک می شود، سوء کاربرد و امضاهای طلایی کمتر می شود. بله خب یک عده هم هستند که در برابر از دست اعطا کردن این امضاهای زرین مقاومت می کنند و نمی گذارند که فضای کسب و کار بهبود نمایان بطی ء. اینها کارهایی است که قضا و قدر می تواند ادا دهد. محضر ارباب مدتی پیش فرمودند که قرص است یک سال بیشتر از عمر بخت نمانده اما این یک سال یعنی سه تا قرن روز و یک ۶۵ روز. در صد روز بسی کارها می شود ارتکاب قسط. مجلس هم نباید فکر کند که این اقبال روزهای آخرش است و باید با استیضاح و رأی ندادن مانع تراشی کند. من اگر پلیس مجلس بودم به وزیر صنعت که اخیراً معرفی کردن شده وجود رأی می دادم. در برابر وزارت صنعت، وزارت مبصر و تأثیرگذاری است و هر یک نصیب که وزیر نداشته باشند روزی وری های زیادی از مشت می رود، سرپرست غصه نمی تواند کار وزیر را ادا دهد. من روز رأی گیری تعجب کردم از اینکه بعضی پلیس ها گفتند چون آقای رئیس جمهوری بوسیله میتینگ رأی تکیه نیامده، ما بوسیله وزیر رأی نمی دهیم. من نمی خواهم بگویم آقای عالم کار خوبی کرد یا کار بدی اما اگر رئیس جمهوری اشتباه هم کرده حیات مجلس نباید وزارتخانه را در تلافی معطل می کرد. ما باید بوسیله دنبال منافع ملی باشیم. حالا بالاخره فردا خواه پس فردا یک وزیر دیگر معرفی می کنند و بالاخره بر اساس قانون اساسی شناساندن وزیر بر عهده داری مهتر جمهوری است و رأی اعتماد بر عهده داری مجلس. حلقه حزن می تواند بگوید من رئیس جمهوری را قبول ندارم و هر وزیری که معرفی یواش رأی نمی دهم. این هم می شود یک سنخ اداره کردن حوزه که تو آن کسی سودی نمی برد و همه ضرر می کنند. در حالی که می توانیم وارد یک بازی برد-سرما بشویم و داخل جای خودش غم با اندوه رقابت دیپلماتیک کنیم. من که در جناح دولت تمجید نمی شوم اما معتقدم که باید رئیس جمهوری مستقر را هم رصد کرد، حزن امان و هم دستیار.
شما درون هنگام مصاحبت هایتان بوسیله دغدغه تان درباره اجماع امور از عادت ایجاد یک اجماع نسبی میان نهادهای متنوع اشاره کردید. اما از آنجا که به موعد انتخابات ریاست جمهوری نزدیک می شویم پیش بینی می شود که اختلافات و وهله وعیدها و کیفر جویی های جناحی بیشتر شود. این تو حالی است که طبیعتاً زدن به خشکی امدن طبل تفاوت ها سبب ناامیدی بیشتر آدم خواهد شد. با توجه بوسیله شرایط تحریم و فشارهای داخلی و خارجی مؤلفه امیدواری مردم را بوسیله نشانی مؤلفه ای که از نهادهای حاکمیتی تا من رسانه باید به آن توجه کنیم؛ تا چه حد دارای اهمیت می دانید؟
این مناقشه مهمی است و غلام متأسفانه می بینم که بسیاری از فعالان سیاسی و فرهنگی و حتی کسانی که درون حاکمیت هستند دنبال مایوس کردن اند. حتی رسانه ملی بعضاً گزارش هایی می دهد و دست افزار هایی می زند که می تواند این حرف ها را بهتر نمایش بدهد یا بعضی های پایگاه را ارائه ندهد و چیزهای دیگری بگوید. من تنها و عزب کسی که دیدم عموماً در بیانات فقط تنقیه گرایش می کنند رهبر معظم انقلاب است. اگر خیر مجلس می گوید دولت نمی تواند، بخت می گوید مجلس نمی تواند، قوه قضائیه می گوید این نتوانست و آن نتوانست، صداوسیما بی قراری می گوید اینجا ناکارآمدی است و آنجا ناکارآمدی است. اینها یک اشکال مهم است. اینکه ما اندیشه می کنیم با تضعیف کردن همدیگر کاری از پیش می بریم مستقر تراشیدن. مسأله دیگر هم این است که الان سازمان کردن کشور واقعاً باطراوت است. یک زمانی حضرت کارفرما قبل از انتخابات مجلس اخیر نقل بوسیله مضمون فرمودند که این مسئولیت ها وبال است و غلام تعجب می کنم که بعضی ها اینقدر اشتیاق دارند و می خواهند کسب مسئولیت کنند. همین الان بعضی نمایندگان مجلس یازدهم از حضورشان درون مجلس پشیمان اند. واقعاً اگر کسی مسئولیت شناس باشد بعضی از این مسئولیت ها وبال است و باید بدوند تعاقب آدم تا آن مسئولیت را برگردنش بیندازند نه اینکه خود فرد بدود ظهر مسئولیت. آن وقت من جایی این را بوسیله بذله گفتم که آنقدر کاندیدای ریاست جمهوری داریم که باید افزودن گیرایی را صادر کنیم. واقعیت قضیه اما این است که کار شاداب است و قوا باید بوسیله یکدیگر کمک کنند. البته انتخابات لازمه یک ناحیه مردمسالار دینی است ولی انتخابات باید امید، شادابی و پویایی بوسیله جامعه اماله بطی ء و کاندیداهای بزرگواری جمهوری باید قول بدهند که ما از عمیق ترین، باخردترین، متخصص ترین و متدین ترین و با انگیزه ترین نیروها کاربرد می کنیم. خیر اینکه بگویند ما که آمدیم همه قبلی ها را هل می دهیم یک طرف و می رویم از نیروهای دیگر استفاده می کنیم. این نکته ای است که ان شاء الله همگی ما باید پاسداری کنیم.
آقای مهندس اینجا دکه جامعه اسلامی مهندسین است که داریم با شما مصاحبه می کنیم. مشاهده کردیم که دارید دفتر را بازسازی یا نوسازی می کنید. اگر مقابل باشید از همین بازسازی دکه شما پلی بزنیم بوسیله ضرورت بازسازی یا ترمیم در کلکسیون های سیاسی خواه حتی بخش های متنوع حاکمیتی. از نظر شما چه زمانی بازسازی ضرورت دارد؟ باید آنقدر استراحت کرد که لزوم نوسازی، خود را تحمیل کند یا بهتر آن است که تدریجی و مستمر باشد؟
بازسازی و نوسازی بخاطر هرمجموعه ای امری ضروری است که معارف دینی ما نیز بر آن تأکید دارد. بوسیله ما آموخته اند که هر روز ما باید بهتر از روز قبل باشد. اگر کسی دیروز و امروزش با بی آرامی مقابل باشد مغبون و اگر امروزش از دیروز بدتر باشد ملعون است. بنابر این ان شاء الله که همگی مان تلاش کنیم تا هموار به سمت مصالحه خودمان و جامعه پیش برویم. ولی بالاخره درون اجتماع مسائلی هستند که اثر مسائل دیگرند و برای حل پایگاه باید علت یابی و آسیب شناسی کرد. تو هر قدمی هم که در این دست خط برمی داریم باید با دوراندیشی آسیب هایی که کشف کرده ایم تو صدد کاستن از آسیب ها و غلط ها باشیم و در مبادله نقاط جیره مان را به حداکثر برسانیم. این طور رویکردی را البته نمی توان تا دیدن نتیجه نهایی کار بدرستی ارزیابی کرد.
ممکن است بسیاری از ما از رفتارها و کارهایی که انجام می دهیم مشعوف باشیم و تصور کنیم که داریم به وظایف مان ارتکاب می کنیم اما وقتی خراج امر مطلوب حلق قاعدتاً بهره وری کم است و مشخص است که در ازای هزینه ای که می شود منفعتی وجود ندارد.
آنچه گفتم یک فقره طاسی است. اما در ساحت دیپلماتیک قلمرو چنان که بارها گفته ام ما نیازداریم بوسیله دو، سه گانه حزب جامع و تعمیم و مقتدر که داخل چارچوب دقیق سر بنیانی فعالیت کنند. اما متأسفانه ما در حال حاضر از چنین وضعیتی محرومیم. در مبادله سال ها است که تو کشور ما به جای چنین احزابی این جناح های دیپلماتیک هستند که با یکدیگر رقابت می کنند. بال هایی که بوسیله تبع مختصات خود جاری اند در مدت اصولاً یک جناح دیپلماتیک ملزم بوسیله داشتن اساسنامه، مرامنامه و مواضع مشخص و یک شورای رهبری مشهود ندارد. اگر نیز مواردی را داشته باشد به صورت جاری و شناور است و نه با سکون. بنابر این احتمال اینکه جناح ها بتوانند مواضعی محکم، اکید و امتحان شده داشته باشند اندک است. بوسیله همین دلیل معتقدم مفرط از اشکالات در ساختار دیپلماتیک از این پنجره وارد می شود.
نکته دیگری که در ساحت سیاسی جامعه ما قابل مشاهده است، بود رقابت های غیرضروری است.
یکی از نهادهای سیاسی ما که باید از روزی وری بالایی برخوردار باشد، محفل شورای اسلامی است. در حالی که اگر غلو تلقی نشود درون محفل بسیار از ۱۰ خواه ۱۵ درصد از غرض ها سیاسی است. مابقی تصمیم گیری ها قاعدتاً تصمیم گیری هایی درون حوزه های غیر سیاسی هستند. اما وقتی در مجتمع دو یا سه گانه بال درون قالب فراکسیون های مختلفی که فداکار نمایندگان گرداگرد خودشان به حیات می آورند با رویکرد رقابتی واقف بحث می شوند، آنوقت اکثریت قریب به اتفاق مسائل به نحو غیرضروری سیاسی می شود و مبنای غوغا راحتی می گیرد. بگذارید یک مثال عامیانه بزنم. زمانی یکی از خبرگزاری های نامدار میزبان یکی از نشست های خبری ام حیات. سپس از مدتی دیدم این خبرگزاری یک جریان اره بده و تیشه بگیر درباره محصولات تراریخته به راه انداخته است. خب تو جهان درباره مصرف از محصولات تراریخته دو مکتب موافق و مخالف وجود دارد که یکی منافع این محصولات را بیشتر می داند و دیگری مضراتشان را. این دو مدرسه داخل همه کشورها محضر دارند. برای آنها این مرافعه یک مرافعه دیپلماتیک نیست. مثلاً نمی گویند هر کس مدافع استفاده از محصولات تراریخته است جاسوس است و کسی که مخالف است خودی است. ما با مسائل علمی هم سیاسی برخورد می کنیم چنانکه با اقتصاد. خب در اقتصاد برخی ها ملت مکتب کینز هستند و برخی امت فریدمن، چندی به سوسیالیسم گرایش دارند و برخی دیگر به تنخواه داری. منافع و مضرات هر کدام از این مکاتب در دنیا مشخص است و امتحان شده. اینکه تا کسی به جانب سهمیه بندی یک کالا رفت بگوییم او کمونیست است و از کیش خارج شده یا کنار عکس چنانچه کسی نقیض سهمیه بندی است بگوییم طرفدار اقشار محروم ازاله پس لیبرال و سرمایه دار است معقول نیست. غلام این مثال ساده را زدم که بگویم وقتی آن احزاب حیات نداشته باشند و جای خود را بوسیله جناح ها داده باشند، آن وقت از هرچیز با تماس و بی ربطی دستاویز دیپلماتیک مستحکم می کنند. در حالی که خیلی از این مسائل سیاسی تراشیدن.
مثلاً می خواهند روال بودجه پذیرش کنند. بله کسری بودجه بد است کسی بودجه نویسی منتهی بوسیله کسری بودجه را توصیه نمی نرم. ولی این امر در وضعیت فعلی ناحیه یک امر اجتناب ناپذیر است. زیرا منابع عمومی با هزینه هایش سازگاری ندارد و نامتعادل است. زمان حال اینکه مجلس به دولت بگوید باید قلمرو را با این درآمدها اداره کنی و کسری بودجه بی آرامی نداشته باشی خواسته ای است که باید پرسید چگونه؟ امسال سال تشنج تولید است. کدام نهنگ است که بگوید من با پریدن تولید مخالفم. کسی مخالف محو اما بعضی ها فکر می کنند می شود یک مشکل اساسی تویی بدن را با امین آسپرین حل کرد. قرص آسپرین یا مسکن می تواند چند روز کارساز باشد اما این ریشه درد است که باید شناخته و درمان شود. بر این قیاس باید برملا شود که روند تولید در کشور ما با چه اشکالاتی مواجه است.
برگردیم بوسیله چگونگی بازسازی ها...
بله. یک سری مسائل اقتصادی مشغول به کشور است که ما قطعاً می دانیم تحت الشعاع بایکوت ها است. بالاخره بایکوت های ستمگرانه ای که پهلو ملت ما تحمیل کرده اند تا حدی که در برابر واردات دوا و غذا سد ایجاد کرده است. حتی تو حوالی همه گیری کرونا که کامل دنیا مدعی اند داریم بوسیله یکدیگر کمک می کنیم اما تو برخی داروها و اطلاعات ما با جلوگیری کننده و تحریم مواجهیم. پس عجیب نیست اگر این تحریم های ظالمانه روی اقتصاد کشور ما اثر بگذارد. اما باز غصه دو جناح این مسأله را سیاسی می بینند. به همین دلیل یک جناح می گوید تحریم ها بر اقتصاد ما هیچ اثری ندارد و هر مشکلی وجود دارد ناشی از بی عرضگی و تنبلی و کم کاری و ندانم کاری است. تو مقابل هم عده ای می گویند تمام مشکلات کشور ناشی از تحریم است. خب خیر آن دست افزار درست است و نه این دست افزار. من درون زمان دولت های نهم و دهم هم چند بار گفتم که اعتقاد دارم حدود ۳۵ تا ۴۰ درون صد از مشکلات کشور ناشی از تحریم است. ولی ۶۰ درصد مشکلات بی آرامی به ناکارآمدی های تویی باز می گردد. این حرفی بود که در دولت یازدهم غصه اعاده کردم. به نظرم آقای فقیه بی قراری در یکی از سخنرانی های شان تقریباً این عدد را پذیرفتند. این واقعیتی است که هر دو جناح باید آن را بپذیرند؛ هم آنها که می گویند هیچ کدام از مشکلات ناشی از بایکوت تراشیدن و همگی در اثر ناکارآمدی است و اندوه آنها که همه مشکلات را سربار تحریم می کنند و چشم گیرایی بوسیله آن سوی مرزها است که چه کسی چه می گوید و چه رأیی می دهد و در فلان ملک چه کسی به ریاست جمهوری انتخاب می شود.
بله تأثیر ۳۵ تا ۴۰ درصدی بایکوت ها عدد کمی نیست و اگر بشود بایکوت ها را دور می زنیم خواه برخی از طرف های تجاری مان را قانع کنیم که پایین تر تأثیر تحریم های امریکا راحتی نگیرند. تمام این سعی ها انجام می شود. اما در نهایت بایکوت یک واقعیت است.
به نشانی جمع بندی این حصه از گفته هایم باید بگویم که اگر بپذیریم بسیاری از مسائل ما دیپلماتیک نیست بلکه فنی و علمی است باید درباره آنها بحث کنیم تا بهینه طرز را تفویض کنیم و دیگر اینکه در مسائل اقتصادی عوامل مؤثر را قائم شناسایی کنیم و بوسیله سمت علت ها برویم و نه الزاماً جای پا ها. بمنظور پی ها را می شود با دوا معقول داد اما اگر بخواهیم مسائل گوهر ای حل شود باید علت ها برطرف شود. نکته سوم این است که ما باید سبب ها را غم با قطع اصلی خودشان بشناسیم و به آنها نرخ بدهیم. به عبارتی از کاه کوهستان نسازیم و کوهی را که احیاناً در برابر چشممان راحتی دارد نادیده نگیریم.
به هرحال بخشی از صحبت های شما و اتفاقاتی که بوسیله آنها رمز می کنید مسأله یک سال و دو سال حلق. مشت کم از زمانی که یادمان هست این مباحثه ها همیشه بوده است. تو حال حاضر خاطر می کنید زمان بازسازی مجموعه های سیاسی در ایران است؟ بالاخره ما از این تجربیات باید درس هایی اندوهناک باشیم آیا این بازسازی ها اتفاق بی ریا یا باید بازسازی بیشتری اتفاق بیفتد؟
ببینید غلام این را گفته ام و باز هم جبران می کنم که ما در استتار سه تا چهار حزب قوی داخل چارچوب ضابطه اساسی، به سختی می توانیم اشکالات دیپلماتیک ناحیه را حل کنیم.حالا تعدادی ها به این وضعیت غیاب و بود نداشتن احزاب می گویند وضعیت پوپولیستی. من نمی خواهم این طور تخطئه کنم، اما معتقدم در غیبت چنین احزابی آدم به عنوان صاحبان رأی داخل رفتار انتخاباتی سندیت ناچار می شوند به جای انتخاب یک تفکر و یک ایده، افراد را انتخاب کنند. برگزینی یک فرد امر محنت است. یک شهروند ایرانی از سن ۲۰ تا ۶۰ سالگی بوسیله عنوان یک بی مانند فعال و مؤثر باید ۱۰ نفر را برای زوجیت جمهوری برگزینی درنگ. ما چند شهروند داریم که بتوانند این ۱۰ نفر را بر بنیاد امتحان و دانش کنجکاو از توانایی آنها برگزینی کنند. حال آن که داخل هر پرگیر انتخابات هم ۴۰ خواه ۵۰ نفر خود را به عنوان کاندیدای بالقوه اربابی جمهوری معرفی کردن می کنند. اکثریت انسان از میان نامزدها یکی را انتخاب می کنند و امکان پذیر اندوه هست بعد از مدتی از گزینش او پشیمان بشوند. در حالی که اگر قرار باشد آنها بر اساس شعار و مسلک از میان نامزدهای معرفی کردن شده از سوی دو خواه سه حزب انتخاب کنند فرمان اسودگی لطافت در پیش دارند. الان داخل بسیاری از کشورهای پیشرفته ای که سابقه دموکراسی موجودی زیاد است و با احزاب کار می کنند مردم می دانند که هر حزب چه مواضع، توانمندی ها و چه رویکردی دارد. مثلاً بخاطر آدم انگلیس رک است که چنانچه هر کدام از احزاب موثر خواه محافظه کار بر سر کار بیایند چه اتفاقی می افتد. همان طور که امریکایی ها می دانند نتیجه اکثریت یافتن خواه به ریاست جمهوری رسیدن نمایندگان هر یک از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات چه نتایجی دارد. در حاصل شاید چندان برایشان متفاوت نباشد چه فردی کاندیدای برگزیده آن حزب است. چون می دانند اگر آن بی همتا مهتر جمهوری بشود رفتارش در چارچوب رویکردهای آن حزب ستایش می شود.
اما در ملک ما که چنین ساختار حزبی نداریم کسی که مهتر جمهوری می شود اولین کسی است که زیر میز احزابی می زند که از او حمایت کرده اند تا او رأی بیاورد. من یادم است آقای احمدی نژاد همان ماه های اول پس ازآن از انتخابش گفت که من این اصولگراها را قبول ندارم، آقای خاتمی تیمار در مواجهه با روال و صداهای مجلس ششم و استیضاح وزرایش توسط مجلس یک کود صدایش درآمد و گفت من این احزاب اصلاح طلب را پذیرش ندارم. حرفم این است که اگر شرایط احزاب شناور باشد انسان مجبورند آدم ها را تفویض کنند. آدم ها تیمار داخل هر سن وسالی مقدور است رویکردی متفاوت از گذشته خود داشته باشند. من الان یک مرزوبوم انتخابیه را سراغ دارم که در یازده گرداگرد مجلس یازده نماینده مختلف به مجلس قاصد است، یعنی در هر اطراف یک آدم جدید. خب این آدم های اغلب عاری تجربه شعبه بخاطر رأی اخذ نخست می کنند به وعده اعطا کردن. من نمی خواهم متهم پایگاه کنم بوسیله دروغ گویی اما مسلم است که آنها از اختیارات خود خبر ندارند و خیال می کنند وقتی نماینده مجلس شدند می توانند همگی مشکلات مملکت را حل کنند. چنین فردی می گوید من دوای درد همه مشکلات کوچک و بزرگتان هستم. پس ازآن راهی مجلس که شد انسان بعد از ۵ یا ۶ ماه می بینند که او بی قراری مثل نمایندگان سابق نمی تواند کاری از پیش ببرد.
در مورد رؤسای جمهوری تیمار همین طور است. گرچه از نامزدهای ریاست جمهوری انتظار بیشتری وجود دارد. همه رؤسای جمهوری ما در دور دوم اربابی از کم بودن اختیارات شان گلایه می کنند، کسی هم نمی گوید که آقای مهتر جمهوری در با این قانون اساسی رئیس جمهوری شده ای. بنابر این چنین گرفتاری هایی پیش می آید یعنی انسان مجبورند انسان ها را انتخاب کنند. آدم ها هم بخاطر اینکه رأی بیاورند هر جنین ای که بوسیله ذهن گیرایی می رسد مطرح می کنند. امکان سنجی هم نمی کنند. مراکز پژوهشی و تحقیقی هم تعاقب ضابطه آنها محو که بگوید این کود تا چه معادل شدنی است. اما اگر برگزینی رأی دهندگان حزبی باشد؛ حزب می داند که فراغت نیست فقط یک وعده و برای یک یا دو دوره چهار ساله انتخاب شود. معمولاً احزاب سرود دارند دهه ها در عرصه سیاسی کشور فعالیت کنند و داخل قدرت مشارکت کنند، پس حزب مجبور است غصه کوتاه مدت و میان مدت تامل کند و هم اهتزاز مدت برنامه ریزی درنگ. ولی یک فرد برای نمایندگی مجلس می گوید حالا غلام برای این دوره رأی بیاورم تا بعد ببینم چه می شود.
خب فداکار مراکز و نهادها چندین سال است مخاطب این مواضع شما یا نقدهای دیگر فعالان سیاسی بوسیله شرایط سیاسی کشور هستند. اما گویا اتفاق مثبتی داخل نقش آفرینی بیشتر احزاب نمی افتد. بلوغ انسان این وسط چیست؟ آنها چه چاره ای سوا جسم دادن بوسیله همین وضعیت دارند؟
آدم تقصیری ندارند. اما مطالبه وجود احزاب می تواند از سوی کاربران اجتماعی و فعالان دیپلماتیک به یک تقاضا اکید دگرگونی شود. انسان عادی ممکن است به قفا حزب نباشند. بعضی از مسئولان ملک هم هستند که می گویند ما اصلاً حزب ورزش را اجابت نداریم. به هر حال ممکن است آنها از حزب تجربه خوبی نداشته باشند. با بود این، بحثی که من مطرح می کنم یک بحث تئوریک است. زمان حال امکان پذیر است شما بپرسید که در که این حرف ها را می زنی چرا خودت نرفتی یک حزب بزرگ و فراگیر تأسیس کنی اینکه موانع این کار چیست را هم می شود داخل مراکز تحقیقاتی و پژوهشی بررسی کرد و غصه می توانیم کار متناظر انجام دهیم یعنی درباره وضعیت کشورهای دیگر رسیدگی کنیم. البته یک بحثی را همواره راهنما معظم تنش مطرح می کنند و دست افزار زیاد دقیقی هم هست و آن اینکه اگر راحتی باشد ما داخل کشورمان چند حزب داشته باشیم باید حزب مان حزب بومی باشد. یعنی حزبی باشد که با نظام اسلامی تحسین شود. مضمون یکی از بیانات موجودی این وجود که می فرمودند اینکه دو حزب مثل دو تیم هندبال در دو طرف زمین باشند و صد هزاره نفر غصه برای آنها هورا بکشند به درد ما نمی خورد. ما حزبی می خواهیم که همه بازیکن باشند. البته سراب مراتب داشته باشد، تولید فکر و اندیشه بشود و فکر متشابه یک ریشه آب تزریق شود و به صورت مویرگی بوسیله همه اعضای حزب برسد. این دست افزار دست افزار دقیقی است. سابقه تاریخی غم آن را تأیید می کند. یک زمانی تو ۲۸ مرداد سال ۳۲ صبح می گفتند زنده دمل مصدق و بعد ازظهر می گفتند مرگ بر مصدق. مفید که حزب توده کرد و ما چنین احزابی نمی خواهیم. ما حزبی می خواهیم که از پایداری و ثبات رأی برخوردار باشد. این ثبات رأی زمانی می تواند بود داشته باشد که همگی اعضای حزب بازیکن و متفکر باشند. من نمی خواهم بگویم که همگی شان باید مودب باشند اما باید این کانال مویرگی اندیشه ای در تمام قد اجتماعی حزب نشت مشخص کند.
البته بدنه اجتماعی هم باید نقش و امکانی برای تشکیل حزب داشته باشد...
بله، البته ضرورت هم ندارد که همگی مردم عضو حزب باشند. طبق طریق بنیادی ما تشکیل حزب آزاد است اما هیچگاه مقامی نمی تواند هیچ شهروندی را بوسیله ورود به یک حزب مجبور کند همان طور که نمی تواند کره نرم که از حزبی بیرون برود.
به نظر می رسد شما در قالب جبهه پیروان خط امام و رهبری سعی کرده اید نسخه ای خواه دست اندک امتحان ای از یک حزب فراگیر را بروز دهید. البته این تشکل اندوه یک تشکل جبهه ای و متشکل از چندین حزب کوچک و بزرگ است اما به رویت تلاشی داخل راستای لباس گیری یک حزب فراگیر بوده است. آیا آن را تلاشی چیره می دانید؟
اگر بخواهم به علت های لیس توفیق در شکل گیری احزابی که وصف کردم بپردازم باید بگویم که یکی از علت ها این است که متأسفانه خود فعالان دیپلماتیک هنوز از اساس دندان نفقه های حزب را باور نکرده اند و قبول ندارند. آنها عموماً تعاقب منافع حزب هستند. حال آنکه بالاخره هر کاری یک هزینه ای دارد و یک منفعتی. موقع انتخابات کمیسیون که می شود مثلاً در کرمان که دو عرش شعبه در مجتمع دارد از یکسال مانده به برگزاری انتخابات ۲۰ نفر با بنده تماس می گیرند که آقای باهنر آقای جبهه پیروان شیار معصوم و رهبری یا آقای جامعه اسلامی مهندسین ما کاندیدای شعبه کرمان هستیم و می خواهیم شما از ما حمایت کنید. خب ما شروع می کنیم درباره این افراد رسیدگی و بررسی می کنیم، درباره کارآمدی شان و درباره اینکه کدام یک از آنها می توانند رأی بیشتری داشته باشند. این امر ارتکاب می شود تا در نهایت از آن ۲۰نفر دو نفر بخاطر زنهار شدن توسط حزب خواه جبهه انتخاب شوند. دو نفری که از آنها حمایت می کنیم می گویند بوسیله بوسیله جامعه مهندسین چه حزب نیکی است، جبهه چقدر خوب است و حزب چقدر خوب است. اما افرادی که مورد پناه استراحت نمی گیرند داخل نهایت می گویند اصلاً به فلان حزب چه مربوط است ما خودمان کاندیدا هستیم و تا سرانجام تیمار می مانیم. این فرد کاندیدا می ماند و در حالی که مشخص است رأی نمی آورد مثلاً ۵ درصد از آرا را خراب می کند. این رفتار ما با حزب است. داخل حالی که این حزب است که باید به بی همتا بگوید در گردونه انتخابات بمان یا خارج شو. با مکانیسم هایی که در حزب وجود دارد فرد باید کناره گیری درنگ. تو کشورهایی که دارای دو یا سه حزب سیاسی هستند برای انتخابات اربابی جمهوری همان دو یا سه گانه نفر باقی می مانند و باقی افراد با رأی احزاب متبوع پایگاه کنار می روانی ولی اینجا چنان که در انتخابات زوجیت جمهوری سال ۹۲ دیدیم از جبهه اصولگرایان ۴ نفر نامزد ریاست جمهوری شدند. خب از طرف موافق تنها آقای ملا بود و رأی هم آورد. خب اگر آن چهار نفر یکی شده بودند شاید آن یک نفر رأی می آورد. حقیقت این وضعیتی که امتحان می کنیم این است که داخل عادت اساسی ما هنوز انتخابات حزبی را به رسمیت نشناخته ایم. باید دست کم یک طریق عادی درون حلقه تصویب بشود و به تأیید شورای نگهبان برسد که بگوید انتخابات حزبی است.
ببینید درون تهران موقع انتخابات مردم باید بوسیله ۳۰ نفر رأی بدهند خب بسیاری از شهروندان تهران نمی توانند لقب سی نفر مورد دید خودشان را حفظ کردن کنند چه رسد که بخواهند آنها را بشناسند. ممکن است در حوزه های انتخابیه کوچک که همه همدیگر را می شناسند انتخاب به این ترتیب ممکن باشد اما درون تهران امکان پذیر حلق. کاش این اتفاق بیفتد که رأی دهنده به جای نوشتن لقب سی نفر در برگه رأی بنویسد که من به فلان حزب رأی می دهم. البته آزاد باشد که اگر نخواست به حزبی رأی بدهد اسامی افراد مورد نظرش را بنویسد. ولی خوب است که شهروندان اجازه داشته باشند که به احزاب رأی بدهند. خب همه اینها بوسیله تدوین قانون نیاز دارد.
اشاره بوسیله عادت کردید، مجلس یازدهم داخل سه گانه ماه فعالیت خویشتن سه طرح انتخاباتی بخاطر اصلاح قانون انتخابات هم در مورد شوراها و محفل و اندوه درباره ریاست جمهوری ارائه کرده است. شما به عنوان یک فعال حزبی تا چه وزن تو جریان این طرح ها هستید؟
غلام در قضیه جزئیات این طرح ها نیستم. اما خاطر می کنم چون در مجمع تشخیص مصلحت نظام و درون قالب تدوین سند سیاست های کلی تزیین دادرسی های انتخاباتی پیشنهاد شد و قطب معظم انقلاب غم آنها را اصلاح و ابلاغ فرمودند، حتماً نمایندگان محفل باید در طرح های خود این سیاست های کلی را لحاظ کنند. اینکه من دائم تأکید می کنم احزاب باید تو چارچوب زیبایی و قانون اساسی باشند هم از همین حیث است. به خشکی امدن مبنا قانون اساسی سیاست های کلی نظام فرادست قوانین عادی هستند یعنی سیاست طاسی ترتیب در مقبول قانون باید رعایت شود. چنانچه رعایت نشود هیأت عالی بازرسی حتماً بوسیله آن ایراد خواهد گرفت. داخل تدوین سیاست های کلی نظام هم بیرون این مسأله فقره خوبی انجام شده است. من الان حضور ذهن ندارم که دقیقاً به مواد مصرح درباره انتخابات اشاره کنم اما امیدوارم که مجتمع این موارد را رعایت نرم تا بی قراری با بن عقد هیأت عالی نظارت کنفرانس تشخیص مواجه نشود و بی آرامی بتواند کار را زودتر جلو ببرد.
در این باره با توجه به سابقه مجلسی و تشکیلاتی تان طرف مشورت حلقه راحتی نگرفتید؟
معمولاً داخل چنین مواردی نظر می دهیم و صحبت می کنیم ولی در طرح هایی که الان از سوی مجلس در حال تدوین است هنوز به ما مراجعه ای نشده است. البته با برخی دوستان ارتباط داریم و با آنها صحبت می کنیم.
فکر می کنید اینکه کمیسیون در سه ماه شروع فعالیت اش سه گانه طرح انتخاباتی را کلید زده، منجر بوسیله تدوین طرح هایی سزاوار سرزنش دفاع خواهد شد؟ بالاخره داخل دولت هم تدوین لوایح مقدور است مشت ناچیز ۵ یا ۶ ماه طول بکشد. کما اینکه در تک انتخابات غصه این دولت پس از ابلاغ سیاست های طاسی نظم لایحه جامع انتخابات را با صرف کردن زمان و فقره کارشناسی تدوین و وقف جماعت کرد. آن لایحه از سال ۹۷ داخل مجلس دهم ماند و حالا غم بوسیله نظر می رسد جماعت یازدهم عزیمت دارد آن را کاملاً کنار بگذارد و ایده خودش را برای انتخابات تدوین نرم. آیا شما بوسیله عنوان کسی که چندین حوالی نماینده محفل بوده اید این قانون قانون گذاری را می پسندید؟
به باورم برای منفعت کشور مطلوب تر است که قانون گذاری از تدوین لایحه آغاز شود، در برابر بالاخره دولت بخاطر کار کارشناسی روی لوایح دست گشاده رطوبت دارد. لوایح معمولاً در کمیته های تخصصی، شوراهای برنامه ریزی و کارگروه ها بررسی و ارامش و تکمیل می شوند. شاید به جرأت بتوان گفت برای تدوین فدایی لوایح هزاران کارشناس دانشگاهی و غیردانشگاهی کار می کنند. البته مجلس شورای اسلامی هم مرکز استیناف های خود را دارد که اتفاقاً مرکز کارشناسی زورمند تیمار هست اما این طرح ها معمولاً از آن مرکز و کارشناسانش نشأت نمی گیرد. بلکه همان نعوظ که عرض کردم نمایندگان پس از تفویض شدن آمال و آرزوهای خودشان را دگرگونی به طرح می کنند. زمان حال گاهی رایزنی می کنند و گاهی نمی کنند. اما در آیین مجله داخلی محفل این مسائل پیش دماغ شده است. پیش بینی کرده ایم که چنانچه یک طرح و یک لایحه بوسیله رخساره همزمان بوسیله دست کمیسیون برسد خواه مجلس اعلام وصول کند مجلس بتواند با ادغام آنها از مزایای هر دو استفاده کند و اشکالات شان را برطرف نرم. یک اشکالی بی آرامی که درون مجلس بود دارد این است که تعداد طرح ها متجاوز است و چنان که می بینیم برای بسیاری از طرح ها تیمار دو فوریت تصویب شده است. این در حالی است که دو یا سه فوریت بخاطر موارد کاملاً فوق العاده است. اگر استراحت باشد ما قرن طرح در محفل اخبار وصول کنیم که شامل ۸۰ طرح دوفوریتی باشد که دوفوریتی ها صف شان حتی طولانی تر از طرح های عادی می شود. دو فوریت وقتی معنا پیدا می کند که بخاطر تعداد کمی از طرح ها تصویب شود. حال آنکه آن طور که شنیده ام الان ۱۰۰ طرح دو فوریتی درون جماعت وجود دارد.
یکی از نمایندگان باسابقه مجلس اخیراً در انتقاد از طرح دو فوریتی تشنج تولید خانه می گفت که چطور می شود یک طرح با ۵۰ ماده با دوفوریت وارسی و پسند شود...
بله، این مشکلات وجود دارد. برای اینکه نمایندگان می خواهند همگی آمال و آرزویشان را در طرح ها جمع آوری کنند. البته از نظر قاعده اساسی مانعی نیست و هر ۱۵ نفر که طرحی را امضا کنند می توانند آن را تقدیم کانون کنند. اما به نظرم بهتر است که قوانین مجلس مبتنی کنار لوایح باشد. چنانچه یک جایی دولت کوتاهی کرد خواه نتوانست یا نرسید آن وقت کانون می تواند طرح بدهد. البته طرحی که نمایندگان عرضه می کنند با موانعی مواجه است از جمله با عنصر ۷۵ قانون اساسی مواجه است. اگر محفل نتواند بودجه لازم برای اجرای طرح خود را پیش بینی کند نمی تواند حکم را جلو ببرد.
شما حدود یک ماه پیش در مصاحبه ای گفتید که قضاوت درباره این مجلس زود است و شاید نمایندگان با حدود اختیارات خود و مسئله امور آشنا بشوند و اشتباهات خودشان را ارامش کنند. اما آنچه شاهد بوده ایم این است که اغلب نمایندگان با شعارهای معیشتی راهی مجلس شدند اما الان می بینیم که اشتهایشان به سمت طرح های سیاسی سوق پیدا کرده است. آیا لزومی دارد که حلقه در بور کمی از آغاز فعالیت خود سه طرح انتخاباتی مطرح کند؟ آن غم داخل تک موضوعی با این گستردگی و حس. این جماعت اگر یکی دو طرح اقتصادی داشته یکی طرح توزیع قیر رایگان بوده که شورای نگهبان رجعت داد. تشریح شما از این اتفاقاتی که در مجلس افتاده و بازهم تمایلات سیاسی کنار حل مسائل اقتصادی غلبه دارد چیست؟
غلام الان واقعاً این قضاوت را ندارم. تفکر می کنم شما هم بوسیله عنوان یک رسانه بوسیله جای اینکه با دریافتن ششم تان مباحثه کنید سیاهه قوانین تقدیمی به مجلس را بگیرید و ارزیابی کنید.
ما در ۶۰ روزگی جماعت گزارشی درون روزنامه ایران منتشر کردیم که نشان می عدل بوسیله نعوظ متوسط هر دو روز یک طرح اطلاع دادن وصول شده است...
غلام با این بسرنوشت شوم دچار کردن از سؤال شما مسأله دارم که می گویید اکثر طرح ها سیاسی هستند. برای من این گزاره محرز زدودن. این چیزی است که باید شما مستندش کنید. اینکه عنوان و محتوای این طرح های سیاسی چیست. شما دو یا سه گانه طرح دیپلماتیک درشت در ذهن تان هست و می گویید اکثر طرح ها دیپلماتیک است. در حالی که من اصلاً باورم این نیست و وارونه شما می خواهم بگویم که اکثر طرح ها اقتصادی است.
اتفاقاً آقای امیری فراهانی هیکل هیأت رئیسه کمیسیون بی قراری بتازگی گفته اند که ما ۲۰۰ طرح اقتصادی تقدیم هیأت رئیسه کرده ایم. آقای باهنر ۲۰۰ طرح اقتصادی آن هم در ۳ ماه چگونه تهیه می شود و استراحت است کدام بغرنج را حل کند؟
حرف من این است که شما فرض تان را که می گویید اکثر طرح ها سیاسی است بر تحقیقات میدانی مبتنی کنید. برعکس این تخیل تیمار اگر این طور مطرح شود جماز نیست. دست افزار کلی ما این است که اصلاً ارائه صد خواه دویست خواه سیصد طرح متین زدودن حالا چه این طرح ها سیاسی باشند و چه اقتصادی، چه بین المللی و چه فرهنگی و... اگر مجلس شورای اسلامی در کشش ۵ خواه جگر ماه بتواند سه قانون والده خوب تصویب کند خیلی بهتر است و آثارش بیشتر از ۳۰ – ۴۰ طرح و عادت نفس دستی است. تو مورد عملکرد باشگاه درون مرزوبوم تدوین طرح های اقتصادی هم باید گفت که بعضی دوستان احتمالاً هنوز درون جریان همه مسائل نیستند. اینکه مجلس هر روز تصویب بطی ء که مثلاً حقوق بازنشسته ها و کارمندان را افزودن کنید، کمک معیشتی هم به انسان بدهید، به آسیب دیدگان از کرونا هم کمک مالی کنید، رایگان تیمار درمان سندیت کنید و طرح هایی نظیر این غالباً با جلوگیری کننده تعارض با اصل ۷۵ روال اساسی مواجه اند. خیلی خوب این کارها را با کدام پول انجام بدهیم. یک وقتی غم از بانک مرکزی می خواهند که عرض را تأمین کند که این خود تورم زا است. یا برعکس مثلاً ۱۰۰ نماینده طرحی را دستینه کنند که طالع را موظف کند به اینکه از هفته آینده در سرزمین نفخ بود نداشته باشد. حال آنکه باد منتظر قانون نیست. بلکه ده بیست عامل اقتصادی دست به دست تیمار می دهند و جریان هوا را خلق می کنند. طرح ها و لوایح و قوانین باید آن علت ها را بررسی و برطرف کنند زیر پف شنوایی بوسیله حرف عادت نمی دهد که با وضع قانون از بین برود. پف پهلو اساس قوانین اقتصادی حکم می یواش. اگر نقدینگی کشور هر روز ۱۲۰۰ میلیارد تومان افزودن دارد فقره خودش را می کند. اینکه ارز و طلا، بناء و خودرو گرانبها شده بخشی به عدم مدیریت برمی گردد اما اکثر اینها یک انتزاعی دارد و آن اینکه از قیمت پول ملی کاسته شده است پس در معاوضه اینکه بگوییم این ۱۰۰ قلم متاع گران شده باید در یک جمله بگوییم که پول ملی کم قیمت شده است. شاید مردم از این یکسره خوششان نیاید اما با چنین فرضی آن لحظه سؤال شاید این باشد که چرا فلان کالا گرانبها نشده است. چون عنصر بر این است که با کاهش ارج پول ملی همگی چیز گران می شود و چنانچه چیزی گران نشد سؤال برانگیز است. حالا باید دید طرح های اقتصادی که محفل می دهد تا چه کمیت حقیقت مشکلات را اصلاح می کند و منابع ملی را اضافه می دهد. بله ممکن است نمایندگان جماعت سه یا چهار ماه متمرکز شوند و با کمک دولت، مرکز پژوهش های مجلس و دیگر مراکز کارشناسی دستیار کنند بوسیله اینکه مثلاً درآمد مالیاتی ناحیه ۲۰ درصد اضافه پیدا کند. آن بی قراری خیر اینکه با علی الرأس کردن مالیات از عوارض پردازهای دانش و کوچک بگیرد بلکه سراغ کسانی برود که از عرشه بار مالیات اعطا کردن شانه تهی می کنند و درمی جریان. بله اگر مجلس بتواند با دو، سه خواه چهار عادت درآمدهای مالیاتی دولت را تکثیر دهد آن ثانیه می تواند تو ازایش بگوید حالا این یارانه را هم پرداخت کنیم، این حقوق را تیمار اضافه بدهیم و... زیر اگر استراحت باشد مجلس بشود مدیر هزینه، طالع غم بشود مدیر هزینه آن وقت متولی و مدیر درآمد قلمرو چه کسی است.
از این واج آخر شما غلام باز می گردم بوسیله اظهاراتی که قبلاً داشته اید و گفته اید معتقدید کشور را باید هر سه پیل در به خشکی امدن یکدیگر راه اندازی کنند. آیا الان چشم انداز مثبتی پیش روی اجرایی شدن این ایده خودتان می بینید؟ یا معکوس با نزدیک شدن بوسیله مناظره های انتخاباتی باید خواستار افتراق بیشتر و تضاد نظرها و انقلاب های بیشتری باشیم؟
بله این یکی از اشکالات جدی اداره مرزوبوم است. هر چند مونتسکیو که اصل تفکیک قوا را مطرح کرد قصد این را نداشت که قوای سه گانه کشوری را در برابر با هم و منفک از بی آرامی دایره کنند. سه انباره باید تو بر غم و مکمل هم حرکت کنند مانند موتورهای یک هواپیمای جت که باید هر چهارتایشان درون یک علت بچرخند تا هواپیما را بوسیله جلو برانند. اگر حتی یک سواری از پشت کار کند نتیجه از بین رفتن جت و هدر روبیدن نیرویش خواهد بود. سه انباره باید با غم کشور را موسسه کنند والا چنانچه قرار باشد باشگاه به دولت بگوید ناکارآمد... البته من با مناظره نظارت طرز کار ندارم. نظارت باید درون جای خود عمل شود و قضا و قدر همچنین در چارچوب قوانین فعالیت کند و کارآمدی لازم را داشته باشد. همچنین قوه قضائیه مدتی است که آمده تا با رانت خواری ها و هیاهو اقتصادی مقابله کند. جالب است که ما در تعبیر های متداول زبان فارسی ترکیبی با عنوان حیف و میل کردن داریم و می گوییم باید جلوی آنها را گرفت.
در حال حاضر قوه قضائیه دارد جلوی انتظار ها را می گیرد و جلوی هر کسی را که بخواهد به بیت المال دست اندازی کند، می گیرد. ولی مقدار زیادی از منافع ناحیه دارد حیف می شود. یعنی باید بوسیله قوه قضائیه بگوییم شما که فقره مرحمت می کنی و غلط دیکته سایرین را می گیری و باید هم بگیری چرا هنوز در مقابل آنها که بوسیله وظیفه گیرایی ایفا نمی کنند و ترک فعل می کنند نایستاده ای؟ غلام هنوز نشنیده ام که قوه قضائیه مسئولی را به خاطر ترک فعل محاکمه نرم و بوسیله او بگوید تو وظیفه داشتی این فهرست از کارها را اجرا بدهی اما انجام ندادی. وقتی یک جاده احداث می شود همگی وارسی ها قیافه می گیرد که مثلاً آیا مناقصه منیع انجام شده یا نه یا مثلاً پولی در این میان زده شده یا خیر... همه اینها در جمهوری اسلامی ادا می شود اما چنانچه کسی بودجه ای را جذب نکرد و پایان سال بودجه اش اضافه آمد و رجعت به خزانه بوسیله کسی پاسخگو تراشیدن. گاهی حیف هایی که درون قلمرو ما می شود ایالت ها یا صدها برابر میل ها است اما کسی روی حیف ها حساس نیست.
ثابت قدم است که حلقه باید نظارت کند و قوانین اش هم منیع باشد و قوانین حزن تاک بوسیله مو انجام شود. اما باز در تک قوانین هم رهبر معظم قیام نقل به مضمون اینگونه فرموده اند که وظیفه مجلس تعیین نقشه رویه است و دولت موظف است درون آن راه حرکت کند. البته رهبر معظم قیام درون همان زمان فرمودند که طرز باید به رویه ای طراحی شود که سامان نصیب و قسمت بتواند روی آن لول کند. بگذارید با یک مثال مهندسی راهسازی بگویم. اگر جاده ای سه گانه درصد شیب داشته باشد می شود آن را با ماشین موتور پیمود. اگر این لغزان ۶ درصد شد خودرو حتماً باید کمک داشته باشد، اگر شیب جاده ۱۵ درصد بشود دیگر شما فقط می توانید با بولدوزر روی آن لول کنید. هیچ سامان موتور نمی تواند تو آن جاده لول نرم.
اینک تصور کنید کسی چنین جاده ای بسازد و بعد طلبکار هم باشد که تو چرا با ماشین ات وارد این جاده نمی شوی؟!
بله. همین طور در جاده ای که برای سرعت ۱۰۰ کیلومتر کم ارزش است علامت بگذاریم که می شود با سرعت ۱۲۰ کیلومتر هم لول کرد. یک زمانی اختلاف نظرمان با رئیس جمهوری قبلی (احمدی نژاد) بر سر همین بود. او می گفت غلام می خواهم با سرعت ۱۴۰ کیلومتر بروم و برخی وزرایم با من همکاری نمی کنند و همپا نیستند. گفتم آقا این شمایید که بوسیله اشتباه می خواهید با سرعت ۱۴۰ کیلومتر بروید این جاده را با سرعت بیش از ۱۰۰ کیلومتر که سرعت مطمئنه و امن آن است، نباید رفت. خب ممکن است نقشه راه مجلس این باشد که باید راه اعاشه همه آدم درون سال جاری خوب بشود. خب این یعنی چه؟ از کجا؟ با کدام درآمد؟ با کدام منابع؟ بله یک جاهایی اختلاف پرداخت ها وافر بیش است و همین ذره پولی که داریم منیع خرج نمی شود که در این باره هویدا است باید ساختارها و مدیریت ها را ارامش کرد.
بوسیله هر حال مجلس یازدهم به صیت کانون اصولگرایان شناخته می شود کما اینکه داخل چند گرداگرد قبل حزن چنین بوده است. قاعدتاً اگر حسن خواه ضعفی داشته باشد به صیت اصولگرایان هم نوشته می شود. آیا امثال شما و بدنه تشکیلاتی که قبل از انتخابات این مجموعه را معرفی کردن و حمایت کردند دغدغه ای از این جنس دارند و پیگیر این هستند که تذکرها و یادآوری های لازم را به نمایندگان داشته باشند؟ از این حیث معمولاً دو دیدگاه وجود دارد چندی شاید بگویند اینها از خودمان هستند و هر کاری بکنند محظور ندارد ولی طیفی بی قراری مانند آقای سلیمی نمین هستند یا خبرگزاری تسنیم که در جایی احساس کردند مجلس دارد راه درستی نمی رود آمدند و نقد کردند و اشتباهات را گفتند. از جمله درباره نحوه برخورد مجتمع با آقای ظریف یا همین طرح های انتخاباتی محفل که تسنیم داخل نقد آن گزارش مفصلی منتشر کرد. شما چنین دغدغه ها و مکانیسم هایی بخاطر احاله انتقادات بوسیله نمایندگان جماعت دارید؟ خواه آنها نحو خودشان را می روند؟
ما حتماً ارتباط داریم. البته این وفاق می تواند بسیار مطلوب زیرفون و بهتر بی قراری بشود. ضمن اینکه مناسبت ما با نمایندگان مجلس تیمار رابطه ای آمرانه نیست. البته اگر حزب حیات داشته باشد رابطه اش با نمایندگان حزبی آمرانه است هر چند طبیعتاً با پاسبان خود تعامل مشورتی خواهد داشت و بازخوردهای او را خواهد گرفت. به هر حال نمایندگان حزب موظف می شوند درون مجلس مواضع حزب را قفا کنند. ولی ارتباط ما رابطه دوستانه است هرچند کافی ازاله. شاید تعجب کنید ولی از اعضای شورای مرکزی اجتماع مهندسین که ۲۰ نفر هستیم ۸ نفر در جماعت یازدهم پاسبان اند. تعدادی هایشان سابقه طولانی نمایندگی دارند و بعضی بی قراری در جایگاه رئیس خواه مشاور رئیس کمیسیون ها جزو نمایندگان مؤثراند. ما حتماً نظرات تخصصی و کارشناسی مان را با این ۸ پلیس درون میان می گذاریم. همین هفته گذشته تو اتاق تجارت نشست ای تشکیل شد و تعدادی از نمایندگان درون آن حضور داشتند و درباره دکه مطالعات اقتصادی با یکدیگر گفت وگو و بحث کردیم. حتی تو ارتباط با رؤسای قوا گاهی ما مسائلی را که معتقدیم باید از لحاظ ساختاری یا رویکردی سازش شوند، می نویسیم و به رؤسای قوا می دهیم. اما این طور نیست که این پیشنهادات آمرانه باشد یا نمایندگان ناچار باشند از آنها تبعیت کنند. بالاخره آنها تیمار نظرات ما را می گیرند و هم نظرات کارشناسی دیگر را. البته تقاضا ما این است که روی نظرات ما بیشتر دقت بکنند در برابر بالاخره این نظرات خراج سی، چهل سال حکم کردن است. آقای قالیباف که به عنوان رئیس مجلس انتخاب شدند، من اخبار آمادگی برای برگزاری نشست مشورتی داده بودم. ایشان بی قراری خودشان پیشقدم شدند و جلسه یک ساعت و نیمه ای با یکدیگر داشتیم و غلام پیشنهاداتی را برای کارهایی که مجلس درون کوتاه مدت و میان مدت می تواند انجام دهد، ارائه کردم. همین طور درباره کارهایی صحبت کردیم که انجامش پر اب است ولی در هر حال جماعت باید آنها را انجام دهد.
یادآوری غصه کردید که رقابت های دیپلماتیک و انتخاباتی دیگر طولانی شده...
بله مشخص است که رقابت ها دیگر کامل شده و باید از این بوسیله سپس با غصه امر کنند ان شاء الله...
منتقدان دولت از وضعیت موجود سرزمین انتقاد می کنند. البته در اینکه شرایط موجود با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد کسی تردید ندارد از شمای اصولگرا تا فعالان سیاسی اصلاح طلب. ولی بوسیله هر حال بخشی از این وضعیت میوه موضعی است که جمهوری اسلامی ایران در قبال زیاده خواهی های امریکا اتخاذ کرده. تردیدی تراشیدن که پایداری بهایی دارد. اما به رویت می رسد برخی جریان ها با وجود سینه کوفتن زیر علم مقاومت و توصیه به آن وقتی صحبت از خرج ها و تبعاتش می شود آن را بوسیله اقبال واگذار می کنند. چطور می شود که به این دوستان قبولاند که باید در خرج های مقاومت هم شریک باشند؟
هزینه مقاومت الان مشخصاً تحریم است. معتقدم با اینکه تحریم های شیرهدار و تندی علیه ایران امین است اما تو مسائل اقتصادی قلمرو متجاوز از ۵۰ درصد نمی تواند مؤثر باشد. باقی تسهیم گرفتاری های ما در کشور یا حاصل ندانم کاری ها است خواه نتیجه حکم نکردن هاست خواه دعواهای سیاسی. ما می توانیم کثرت از این عوامل را حل و فصل کنیم. یکی از کارهایی که با آقای قالیباف بی آرامی تو میان گذاشتم پروگرام ریزی برای گشایش فضای کسب و کار است. رتبه ما داخل گیتی از حیث فضای تصرف و کار ۱۲۷ است. مطلع طالع یازدهم فکر می کنم در رتبه ۱۴۰ بودیم. سپس یک سری کارهایی انجام شد، داخل واقع یکسری معلومات اصلاح شد و ارتباط استوار شد و رتبه ما به ۱۱۵ رسید. حالا دوباره تا رتبه ۱۲۷ نزول داشته ایم. فضای کسب و حکم یعنی چه؟ یعنی اگر یک نفر بخواهد داخل ایران کسب و طرز کار اسلوب بیندازد دست ناچیز یک سال معطل است. در حالی که درون همین کشورهای منطقه می بینیم که بخاطر تأسیس تصرف و فقره جدید نهایتاً دو روز فرد را معطل می کنند. چند لحظه پیش در جلسه مجمع امتیاز مصلحت نظام یکی از معاونین وزیر اقتصاد و دارایی می گفت تا مدتی قبل یعنی تا همین سه، چهار ماه قبل هر کسب و امر جدید فقط تو وزارت اقتصاد سه گانه ماه معطلی داشته و دارند سعی می کنند آن را به ۴۸ ساعت برسانند. ولی درگیر بوسیله آقای قالیباف گفتم به شما تیمار می گویم به اقبال بی قراری می گویم خارج از همه بایکوت ها اگر دولت، جماعت و انباره قضائیه دست به دست بی قراری بدهند قید یک سال ما حداقل می توانیم ۵۰ رتبه فضای تصرف و کارمان را ارتقا بدهیم. آن لحظه اگر فضای تصرف و فقره گشایش پیدا بکند بسیاری از انسان بویایی موجودی تغییر روشن می کند. شغل جدید و تولید جدید خلق می شود، کارها زودتر ایفا می شود، رفت و آمدها اندک می شود، سوء کاربرد و امضاهای طلایی کمتر می شود. بله خب یک عده هم هستند که در برابر از دست اعطا کردن این امضاهای زرین مقاومت می کنند و نمی گذارند که فضای کسب و کار بهبود نمایان بطی ء. اینها کارهایی است که قضا و قدر می تواند ادا دهد. محضر ارباب مدتی پیش فرمودند که قرص است یک سال بیشتر از عمر بخت نمانده اما این یک سال یعنی سه تا قرن روز و یک ۶۵ روز. در صد روز بسی کارها می شود ارتکاب قسط. مجلس هم نباید فکر کند که این اقبال روزهای آخرش است و باید با استیضاح و رأی ندادن مانع تراشی کند. من اگر پلیس مجلس بودم به وزیر صنعت که اخیراً معرفی کردن شده وجود رأی می دادم. در برابر وزارت صنعت، وزارت مبصر و تأثیرگذاری است و هر یک نصیب که وزیر نداشته باشند روزی وری های زیادی از مشت می رود، سرپرست غصه نمی تواند کار وزیر را ادا دهد. من روز رأی گیری تعجب کردم از اینکه بعضی پلیس ها گفتند چون آقای رئیس جمهوری بوسیله میتینگ رأی تکیه نیامده، ما بوسیله وزیر رأی نمی دهیم. من نمی خواهم بگویم آقای عالم کار خوبی کرد یا کار بدی اما اگر رئیس جمهوری اشتباه هم کرده حیات مجلس نباید وزارتخانه را در تلافی معطل می کرد. ما باید بوسیله دنبال منافع ملی باشیم. حالا بالاخره فردا خواه پس فردا یک وزیر دیگر معرفی می کنند و بالاخره بر اساس قانون اساسی شناساندن وزیر بر عهده داری مهتر جمهوری است و رأی اعتماد بر عهده داری مجلس. حلقه حزن می تواند بگوید من رئیس جمهوری را قبول ندارم و هر وزیری که معرفی یواش رأی نمی دهم. این هم می شود یک سنخ اداره کردن حوزه که تو آن کسی سودی نمی برد و همه ضرر می کنند. در حالی که می توانیم وارد یک بازی برد-سرما بشویم و داخل جای خودش غم با اندوه رقابت دیپلماتیک کنیم. من که در جناح دولت تمجید نمی شوم اما معتقدم که باید رئیس جمهوری مستقر را هم رصد کرد، حزن امان و هم دستیار.
شما درون هنگام مصاحبت هایتان بوسیله دغدغه تان درباره اجماع امور از عادت ایجاد یک اجماع نسبی میان نهادهای متنوع اشاره کردید. اما از آنجا که به موعد انتخابات ریاست جمهوری نزدیک می شویم پیش بینی می شود که اختلافات و وهله وعیدها و کیفر جویی های جناحی بیشتر شود. این تو حالی است که طبیعتاً زدن به خشکی امدن طبل تفاوت ها سبب ناامیدی بیشتر آدم خواهد شد. با توجه بوسیله شرایط تحریم و فشارهای داخلی و خارجی مؤلفه امیدواری مردم را بوسیله نشانی مؤلفه ای که از نهادهای حاکمیتی تا من رسانه باید به آن توجه کنیم؛ تا چه حد دارای اهمیت می دانید؟
این مناقشه مهمی است و غلام متأسفانه می بینم که بسیاری از فعالان سیاسی و فرهنگی و حتی کسانی که درون حاکمیت هستند دنبال مایوس کردن اند. حتی رسانه ملی بعضاً گزارش هایی می دهد و دست افزار هایی می زند که می تواند این حرف ها را بهتر نمایش بدهد یا بعضی های پایگاه را ارائه ندهد و چیزهای دیگری بگوید. من تنها و عزب کسی که دیدم عموماً در بیانات فقط تنقیه گرایش می کنند رهبر معظم انقلاب است. اگر خیر مجلس می گوید دولت نمی تواند، بخت می گوید مجلس نمی تواند، قوه قضائیه می گوید این نتوانست و آن نتوانست، صداوسیما بی قراری می گوید اینجا ناکارآمدی است و آنجا ناکارآمدی است. اینها یک اشکال مهم است. اینکه ما اندیشه می کنیم با تضعیف کردن همدیگر کاری از پیش می بریم مستقر تراشیدن. مسأله دیگر هم این است که الان سازمان کردن کشور واقعاً باطراوت است. یک زمانی حضرت کارفرما قبل از انتخابات مجلس اخیر نقل بوسیله مضمون فرمودند که این مسئولیت ها وبال است و غلام تعجب می کنم که بعضی ها اینقدر اشتیاق دارند و می خواهند کسب مسئولیت کنند. همین الان بعضی نمایندگان مجلس یازدهم از حضورشان درون مجلس پشیمان اند. واقعاً اگر کسی مسئولیت شناس باشد بعضی از این مسئولیت ها وبال است و باید بدوند تعاقب آدم تا آن مسئولیت را برگردنش بیندازند نه اینکه خود فرد بدود ظهر مسئولیت. آن وقت من جایی این را بوسیله بذله گفتم که آنقدر کاندیدای ریاست جمهوری داریم که باید افزودن گیرایی را صادر کنیم. واقعیت قضیه اما این است که کار شاداب است و قوا باید بوسیله یکدیگر کمک کنند. البته انتخابات لازمه یک ناحیه مردمسالار دینی است ولی انتخابات باید امید، شادابی و پویایی بوسیله جامعه اماله بطی ء و کاندیداهای بزرگواری جمهوری باید قول بدهند که ما از عمیق ترین، باخردترین، متخصص ترین و متدین ترین و با انگیزه ترین نیروها کاربرد می کنیم. خیر اینکه بگویند ما که آمدیم همه قبلی ها را هل می دهیم یک طرف و می رویم از نیروهای دیگر استفاده می کنیم. این نکته ای است که ان شاء الله همگی ما باید پاسداری کنیم.